خوزنا : چرا برخي كودكان كلاس اولي از مدرسه بيزارند؟
پنجشنبه، 1 مهر 1400 - 17:20 کد خبر:117283

ايسنا: يك روان درمانگر با اشاره به اينكه بخش اعظم علاقه‌مندي به درس و تحصيل در دانش آموزان اكتسابي است و اگر دانش آموزي علاقه به درس خواندن ندارد يعني اين علاقه‌مندي به آموختن از كودكي در او شكل نگرفته است، گفت: والدين بايد علاقه به درس خواندن را در بچه كلاس اولي به دور از زور و اجبار ايجاد كنند چراكه  اگر بچه كلاس اولي از درس زده شود، عدم علاقه‌مندي به آموختن تا بزرگسالي همراه او خواهد ماند و بعضا پس از گرفتن مدرك ديپلم علاقه اي به ادامه تحصيل نشان نمي‌دهد.

دكتر مژگان احمدپور با بيان اينكه عدم علاقه‌مندي به تحصيل و درس خواندن به دوران كودكي باز مي‌گردد كه والدين نتوانستند اين علاقه‌مندي را در فرزند خود ايجاد كنند، اظهار كرد: علاقه‌مندي به آموختن و درس خواندن ۷۰ درصد به محيط بستگي دارد و سهم ژنتيك در آن اندك است. اين علاقه‌مندي از زماني كه فرزند در شكم مادر است آغاز مي‌شود و تمام رفتار والدين اعم از نوع گفتار و حتي بازي هاي آنان با فرزندان در علاقه‌مندي يا عدم علاقه‌مندي آنان به تحصيل موثر است.

اين هيات علمي دانشگاه با اشاره به ترس برخي دانش آموزان نسبت به حضور در مدرسه بدون والدين ادامه داد: بخشي از علت اين ترس به اضطراب جدايي و بخشي به اضطراب اجتماعي كودك باز مي‌گردد. برخي كودكان حتي با هم‌كلاسي‌هاي خود صحبت نمي‌كند چراكه اين تعامل را  از درون خانواده ياد نگرفته اند به‌ويژه در حال حاضر كه اغلب خانواده‌ها تك فرزند هستند، اين امر واضح است كه در جمع سه نفره صحبت خاصي پيش نمي‌آيد و تعامل و رفت آمدهاي كم منجر به اين مي‌شود كه كودك تعامل اجتماعي را نمي‌آموزد. بعضا اين بچه‌ها ترس از ارتباط برقرار كردن و مورد قضاوت منفي قرار گرفتن دارند.

اين روانشناس با اشاره به اضطراب جدايي به عنوان يكي از دلايل ترس كودكان كلاس اولي از مدرسه تصريح كرد: اضطراب جدايي براي كودك كلاس اولي طبيعي نيست. اين اضطراب طي ۱۸ تا ۲۴ ماهگي كودك بايد حل شود. در ۱۸ تا ۲۴ ماهگي كودك مادر را منبع تغذيه مي‌داند و مي‌ترسد مادر پيش او نباشد و برود و ديگر باز نگردد.

اضطراب جدايي در كودك كلاس اولي كه ترس از حضور در مدرسه دارد و بدون حضور مادر نمي‌تواند به مدرسه برود طبيعي نيست چراكه والدين در مراحل اوليه كودكي فرزندان را تشويق به استقلال و اتكا به توانايي‌هاي خود نكرده‌اند. از سوي ديگر اگر بيش از اندازه كودك تحت كنترل باشد يا فرصتي براي اثبات خود نداشته باشد تصور مي‌كند توانايي خوبي ندارد و ممكن است بيش از اندازه به ديگران وابسته شود. نتيجه آن نيز كمبود عزت نفس و شرم و ترديد در توانايي خود است.

وي افزود: به طور كلي سرزنش، كنترل بيش از حد، اضطراب جدايي حل نشده در كودك و اضطراب اجتماعي مي‌تواند به عدم تمايل حضور كودك در مدرسه دامن بزند و اين مساله را تشديد كند.

به گفته احمدپور نقش والدين در ايجاد يك تعامل بين كودك با ساير كودكان در جهت برقراري يك تعامل اجتماعي بسيار مهم است.

وي همچنين يكي از مولفه‌هاي اصلي در برقراري تعامل ميان كودكان را بازي كردن دانست و اين را هم گفت كه خلاقيت و ابتكار كودكان در بازي كردن پرورش مي‌يابد و نسبت به توانايي خود مطمئن مي‌شوند. در عين حال اگر اين حس خلاقيت  به آنها داده نشود احساس گناه در كودكان تشديد مي‌شود و تصور مي‌كنند مزاحم كودكان ديگر هستند و بدون حس استقلال به عنوان دنبال كننده كودكان ديگر نقش خود را ايفا مي‌كنبد.

اين روانشناس با بيان اينكه كنترل بيش از حد والدين بر كودكان منجر به عدم شكوفايي خلاقيت آنها و در نتيجه عدم حس استقلال در آنها مي‌شود، اظهاركرد: حس گناه بيش از اندازه به كند شدن رفتار كودك با ساير كودكان منجر مي‌شود و مانعي براي خلاقيت او ايجاد مي‌كندايجاد يك تعادل سالم بين خلاقيت و احساس گناه بسيار مهم است تا منجر به ايجاد يك هدف خاص در كودكان شود، چراكه گاهي خيلي از اين شكست‌ها ضروري است تا كودك حس تواضع را در خود توسعه دهد اما در عين حال تعادل ميان اين دو حس بسيار ضروري است.

احمدپورخاطر نشان كرد: در ۵ تا ۱۲ سالگي كودك تمايل بسياري به آموختن دارد و معلمان و گروه هم‌سالان در ايجاد اين تمايل نقش زيادي دارند. اگر كودكان در مدرسه تشويق و حمايت شوند، احساس اطمينان به توانايي خود به منظور رسيدن به اهداف خود در آنها ايجاد مي‌شود و در عين حال اگر ابتكار عمل آنها مورد تشويق توسط والدين يا معلم قرار نگيرد، حس حقارت در وجودشان مانع از اطمينان به توانايي‌هايشان مي‌شود. در اين ميان حتي رفتار و نوع كلام معلم و فضا و محيط و ساختمان مدرسه و پوسترها و نقش‌هاي بر روي ديوارها موثر است. تشويق خواهر و برادر بزرگتر كودك در ايجاد اشتياق او براي حضور در مدرسه نيز خيلي مهم است. تعريف كردن خاطرات مدرسه و نكات مثبت آن منجر به اين مي‌شود كه كودك كلاس اولي بي صبرانه منتظر بازگشايي مدارس باشد.

اين مدرس دانشگاه يادآور شد: در مواقعي بعضا بيزاري برخي دانش آموزان نسبت به مدرسه با حالت تهوع شديد و سرگيجه همراه است. در اين موارد اضطراب جدايي بين مادر و فرزند بسيار شديد است كه حتما بايد از يك روانشناس براي از بين بردن آن كمك گرفت. در اين موارد به والدين توصيه مي‌كنيم در روزهاي ابتدايي بازگشايي مدارس در  كنار فرزند سر كلاس بنشينند و سپس كم كم از او دور شود و براي مثال پشت در كلاس خود را به فرزند نشان دهند تا اين اضطراب كاهش يابد. مي‌توانند اين فاصله را پس از مدتي بيشتر كنند و به فرزند خود بگويند در مدتي كه سر كلاس هستي من مي‌روم و باز مي‌گردم. اينگونه فرزند مي‌بيند مادرش به او دروغ نمي‌گويد و نزد او باز مي‌گردد.

اين روان درمانگر با تاكيد بر اينكه والدين بايد در سن چهار تا شش سالگي كودك خود را به مهد كودك بفرستند تا اضطراب جدايي آنها رفع شود، ادامه داد: والدين بايد از زمان طفوليت و شيرخوارگي بچه هاي دو سال و نيم به بالا را حداقل 40 دقيقه پيش يكي از اقوام نزديك مثل مادر بزرگ و پدر بزرگ و يا حتي مهد كودك بگذارند تا اضطراب جدايي آنان رفع شود.

احمدپور در پايان سخنان خود توصيه كرد: با توجه به شيوع كرونا، مدارس مي‌توانند گروه‌هاي كوچك سه نفره و پنج نفره از بچه‌هاي كلاس اولي تشكيل دهند و با رعايت فاصله اجتماعي حداقل يك ساعت و نيم تا دو ساعت طي دو الي سه روز در هفته به صورت حضوري پذيراي بچه‌ها باشند تا اين كودكان بتوانند به راحتي با معلم‌ها ارتباط برقرار كنند.