خوزنا : اراده قم تضعيف حوزه خوزستان است؛ حيدري بهانه است
یکشنبه، 6 اسفند 1402 - 12:41 کد خبر:194984
يك طلبه حوزه علميه اهوازنوشت: نخبگان و آشنايان به معادلات، پيام قمي ها را به خوبي دريافته اند كه رضا حيدري هم اگر چند صباحي به قم مي آمد تاييد مي شد، اما چون خوزستاني خالص است تاييد نمي شود! حتي اگر يك سر و گردن از تاييدشدگان بالاتر باشد!


خوزنا :

عليرضا دريساوي؛ طلبه حوزه علميه اهواز

بسم الله الرحمن الرحيم
تاريخ، روشنگري بي نظير در بيان نقش پر رنگ عالمان خوزستاني در مسير ترقي اسلام است؛ سلمان فارسي، قاضي نور الله مرعشي شوشتري، قاضي جعفر الحويزي، علامه وحيد بهبهاني، شيخ اعظم انصاري، شيخ جعفر شوشتري و آيت الله سيد علي بهبهاني، و ديگران از علماء تا زمان حال كه نشان از طيب بودن اين سرزمين است كه؛ يخرج نباته باذن ربه.

 پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ساختار حوزه ي عمليه ي كشور با مركزيت قم از قالب سنتي به قالب جديدي شبيه قالب دانشگاهي تغيير پيدا كرد و با اين وجود دو استان خراسان و اصفهان به روند عدم وابستگي خود به قم ادامه دادند و در اين بين استان خوزستان با زعامت آيت الله موسوي جزائري بر آن شد كه با پذيرش نظارت ساختاري قم، از لحاظ پرورش عالمان ديني و مجتهد صاحب نظر وابسته به شهر قم نباشد.
تشكيل درس خارج فقه و اصول، ايجاد مراكز تخصصي در زمينه هاي گوناگون، راه اندازي دوره هاي تربيت متخصص با شعار (( رسيدن به اجتهاد در اهواز)) ، همه و همه براي نائل آمدن به اين هدف، يعني پرورش مجتهد تراز انقلاب بوده است، البته ناگفته نماند كه اين امر تا حدودي در دهه هاي هفتاد و هشتاد و اوائل دهه ي نود با موفقيت همراه شد كه مي توان به آثاري مانند تاليفات متعدد از دانش آموختگان استان و پرورش قضات صاحب راي در قوه ي قضائيه و اساتيد فاضل و محقق اشاره كرد.
 اما اين پيشرفت در سال هاي اخير به علل گوناگوني مانند؛ ضعف جسماني آيت الله جزائري و در مواردي تنگ نظري و كوته فكري برخي مديران حوزوي نسبت به اساتيد و به دنبال آن به حاشيه راندن اساتيد افضل منهم از حوزه ي علميه به بهانه هاي واهي و دلايل بي اساس و يا گرفتاري متوليان امر اداره ي حوزه در مسوليت هاي متعدد و عدم تمركز بر هدف و فراموشي آن و همچنين موضع گيري هاي نابجاي برخي از منسوبان به اين حوزه و يا عدم موضع گيري در موقعيت هاي لازمه و در نهايت كنار رفتن زعيم حوزه علميه خوزستان آيت الله موسوي جزائري از نمايندگي مقام معظم رهبري، با مشكل جدي و اساسي روبرو شده است، تا جايي كه هر ساله شاهد خالي شدن يك به يك مراكز حوزوي از صداي تدريس اساتيد و مباحثه ي طلاب و به كار گيري آنها در ادارات هستيم.
مي دانيم كه در انتخابات مجلس خبرگان امسال تعدادي از منسوبان حوزه ي علميه استان، اعم' از كساني كه مراحل اجتهادشان را در اهواز تمام كرده و كساني كه مدرك و اجتهاد خود را از مراكز تحصيلي قم دريافت نموده اند ، ثبت نام كردند و برخي تاييد و برخي ديگر تاييد نشدند. در ميان تاييد شدگان هيچكدام سطوح عالي و مراحل دروس اجتهاد را در اهواز نگذرانده اند بلكه دروس تحصيلات تكميلي و اجتهاد خود را در قم سپري كرده اند و انتساب شان به خوزستان فقط به واسطه محل تولد و يا سالهاي اوليه تحصيل طلبگي است پس تاييد آنها مدال افتخاري براي حوزه خوزستان نيست و آنها تربيت شده و محصول حوزه قم ارزيابي مي شوند. البته برخي از كساني كه تحصيلات تكميلي را در قم گذرانده اند نيز در ميان تاييد نشده ها هستند.

 


اما آن كسي كه در ميان تاييد نشدگان جلب توجه مي كند آيت الله شيخ رضا حيدري است كه دانشمندي اصيل و شاگرد خاص آيت الله موسوي جزائري با توجه به هدف ايشان براي رشد و پايداري انقلاب اسلامي مي باشد، عالمي كه از ابتداي طلبگي در سال ۷۷ تا اجتهاد در سال ۹۴ را در حوزه اهواز سپري كرده است و از مدرسان و اساتيد صاحب نام استان است. شخصيتي كه همگان بر علميت و اجتهاد او اتفاق نظر دارند و علماء بلاد ايشان را عالمي توانا و آگاه به مسائل روز و صاحب سبك مي دانند ، عالمي كه با سختكوشي در تحصيل علاوه بر تسلط بر مباحث فقهي و اصولي و رجال و حديث و تفسير توانسته است عالمان گمنام اين سرزمين را از لا به لاي غبار تاريخ پيدا كرده و به همگان معرفي كند.
اما با كمال تعجب نام او در ميان تاييد شدگان نيست، بي شك عدم تاييد او توسط شوراي نگهبان به بهانه (( عدم احراز اجتهاد )) اين ظرفيت را دارد كه قوت حوزه علميه خوزستان و علميت آن را به چالش بكشد. بگذاريم راحت تر بگويم؛ اين رد صلاحيت در قالب عدم احراز اجتهاد، پيام هاي متفاوتي و متعددي دارد؛  
اگر بخواهيم از ديد يك طلبه ي جوان و تازه وارد به حوزه علميه و همچنين نا آشنا به معادلات سياسي به اين مساله نگاه كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه حوزه ي عمليه خوزستان داراي ضعف علمي بزرگي از لحاظ ساختاري و ماهيتي است و لذا نمي تواند مجتهدپرور باشد لذا آن طلبه اي كه به دنبال عالم شدن است به اين نتيجه مي رسد كه بايد بار هجرت را آماده كند و به قم برود تا بلكه بتواند مراحل اجتهاد را در آن شهر به سرانجام برساند، كه همه ي ما مي دانيم اين امر در اين روزگار كه دسترسي به تدريس اساتيد بزرگ حوزه در قم با يك لب تاب ساده هم امكان پذير است جز پيروي از سبك قديم در دوران مدرنيته، چيز ديگري نيست و در ادامه بايد گفت كه اين هجرتها در تعارض با اولويت تبليغي بيان شده از سوي مقام معظم رهبري خواهد بود. و در اينصورت طلبه ي جوان با خود مي گويد كه مبادا مانند رضا حيدري در خوزستان بمانيم و با وجود نبوغ و استعداد تحصيل، عمر خود را در تلاش براي رسيدن به مدارج بالاي علمي تلف كنيم.
حال بيايد از زاويه اي آشنايان به معادلات سياسي و آشنايان با فضل و علميت استاد حيدري به اين مساله نگاه كنيم؛ لاجرم مي فهميم كه قم با زبان بي زباني مي گويد كه پروژه حوزه مستقل و مجتهد پرور در خوزستان را دنبال نكنيد! اراده ما تضعيف حوزه خوزستان است! و رضا حيدري بهانه است.

 


آري پيران در خشت خام چيزي مي بينند كه جوانان در آينه نمي بينند. اين نخبگان و  آشنايان به معادلات، پيام قمي ها را به خوبي دريافته اند كه حيدري هم اگر چند صباحي به قم مي آمد تاييد مي شد، اما چون خوزستاني خالص است تاييد نمي شود! حتي اگر يك سر و گردن از تاييدشدگان بالاتر باشد!

حالا بايد ديد اين نخبگان و متوليان امر اداره ي حوزه ي علميه خوزستان چگونه اين پيام پنهان را پاسخ مي دهند؟ و در واكنش طلاب و هجرت آنها چه جوابي خواهند داد؟ ، اساسا آيا اعلام وصول مي كنند يا ترجيح مي دهند تغافل كنند و به روي خود نياورند و صداي آخرين ميخي كه به تابوت حوزه خوزستان زده شده را بشنوند و بوي الرحمن حوزه را به مشام حس كنند اما وانمود كنند نشنيده اند و نديده اند و حس نكرده اند مانند طلاب جوان كه چيزي در آينه نمي بينند.