يكي از نگرانيهاي مشترك والدين در همهي جوامع نحوه استفاده دانشآموزانشان از اينترنت است. استفاده از اينترنت حتي ميتواند آثار و پيامدهاي منفي بر رفتارهاي جوانان و نوجوانان داشته باشد، دانشآموزان ممكن است در معرض مطالب و تصاوير خشن و غيرمجاز موجود در پايگاههاي اينترنتي قرار گيرند. دسترسي به چنين مطالبي ممكن است كاملاً تصادفي يا عمدي باشد.
عصر حاضر عصر مطبوعات، رسانه هاي گروهي و ارتباطات است. دنياي كنوني ما عصر تاخت و تاز وسايل ارتباط جمعي ازجمله راديو، تلويزيون، ماهواره، تلفن همراه و اينترنت مي باشد. جوان امروز ديگر محدوديت هاي گذشته را ندارد. هر لحظه در هر كجا كه باشد مي تواند با هر نقطه اي از جهان كه بخواهد ارتباط برقرار كند. ورود به دنياي مجازي و يا به عبارت بهتر زندگي در محيط هاي مجازي امري بديهي به شمار مي رود و ازشاخصه هاي مهم رسانه هاي پست مدرن اين است كه به راحتي در اختيار افراد با سبك ها و هنجارهاي مختلف اجتماعي قرار گرفته و اين امر به مرور ميزان كنترل خانواده ها و مدارس بر آموخته هاي نسل جديد و نيز كيفيت و جهت گيري هاي آموزشي و تربيتي خانواده ها، مدارس و جامعه را متأثر ساخته است. بنابراين لازمه تعادل در اين محيط هاي مجازي برخورداري از يكسري مهارت هاي فني و فناوري است.
تلفن همراه به عنوان ابزار نوين اطلاع رساني علاوه برداشتن كاربردهاي گسترده در حوزه هاي گوناگون اطلاع رساني، ارتباط دهي، تداوم بخشي، مفرح سازي، تحريك پذيري، برخي پيامدهاي نامناسب اجتماعي مانند اعتياد رواني، تزلزل ارزش ها، كاهش تعاملات اجتماعي، زوال تدريجي ادبيات ملي، بلوغ زودرس، بلوتوث و اس ام اس هاي غيراخلاقي، به خطر افتادن امنيت شخصي را به دنبال دارد. ولي وقتي مبتكران بزرگ دنيا جديدترين اختراعات خود را براي راحتي انسان بوجود آوردند شايد فكرش را هم نمي كردند كه روزي انسان هزارة سوم از اين وسايل سوءاستفاده را كرده و به دنبال چاره اي براي رفع خطرات اين اختراعات و وسايل نوين ارتباطي باشند، وسايلي كه در وهله اول دنياي مجازي را براي انسان به ارمغان آورد. افزايش توليد وسايلي از قبيل تلفن همراه و اينترنت و ... در نهايت سهولت دسترسي سبب شد گروه هاي كثيري از افراد جامعه با سنين مختلف به اين دنياي مجازي راه پيدا كنند به طوري كه در قرن 21 داشتن تلفن همراه يك كودك 6 ساله براي كسي عجيب نيست. فضاي مجازي نسل جديدي از فضاي روابط اجتماعي هستند كه با اينكه عمر زيادي ندارند، توانسته اند به خوبي در زندگي مردم جا باز كنند. مردم بسياري در سنين مختلف و از گروه هاي اجتماعي متفاوت در فضاي مجازي كنار هم آمده اند و از فاصله هاي بسيار دور در دنياي واقعي، از اين طريق با هم ارتباط برقرار مي كنند.
امروزه روش هاي ارتباطي با ديگران از طريق اينترنت افزايش يافته است. پست الكترونيك، پيام هاي كوتاه، چت روم ها، وب پايگاه ها و بازي ها، روش هايي براي گسترش و حفظ روابط اجتماعي شده اند. شبكههاي اجتماعي، نسل جديدي از پايگاههايي هستند كه اين روزها در كانون توجه كاربران شبكههاي جهاني اينترنت قرار گرفتهاند. اينگونه پايگاهها بر مبناي تشكيلات آنلاين فعاليت ميكنند و هر كدام دستهاي از كاربران اينترنتي با ويژگي خاص را گرد هم ميآورند. شبكههاي اجتماعي را گونهاي از رسانههاي اجتماعي ميدانند كه امكان دستيابي به شكل جديدي از برقراري ارتباط و به اشتراكگذاري محتوا در اينترنت را فراهم آوردهاند. اينترنت و سرويس هاي ارائه شده در قالب آن، در عين حال كه ابزار مفيدي براي كسب و تبادل اطلاعات است اما ميتواند مخرب نيز باشد؛ به بيان ديگر، اينترنت ابزار قدرتمندي است كه هم ميتواند باعث فساد گردد و هم ابزار آموزش و تعليم و رشد علمي، فرهنگي و اجتماعي نوجوانان و جوانان را فراهم آورد.
اين روزها با توجه به استقبال گسترده كاربران اينترنتي خصوصاً قشر جوان و نوجوان از شبكه هاي اجتماعي مجازي، بررسي مسائل مربوط به اين شبكه ها جهت اتخاذ تصميمات صحيح و برنامه ريزي دقيق توسط مسئولان فرهنگي و اجتماعي و نيز والدين، ضروري است.
شبكه هاي اجتماعي را از جنبه هاي مختلف مي توان مورد كنكاش و ارزيابي قرار داد. بنابراين با توجه به اينكه سلامت رواني كودكان و نوجوانان يكي از مقوله هاي مهم در مباحث روانشناسي و جامعه شناسي محسوب مي شود همچنين با توجه به اين مسأله كه امروزه بسياري از دانش آموزان در مقاطع پايين تحصيلي به تلفن همراه و اينترنت دسترسي دارند و از آن استفاده هاي مختلفي به عمل مي آورند لذا از جمله مشكلاتي كه ممكن است براي دانش آموزان كه به عنوان آينده سازان جامعه در نتيجه اشتغال زياد با تلفن همراه و اينترنت پيش بيايد، افت تحصيلي و كاهش عملكرد آموزشي آنان مي باشد.
بررسي ها نشان داده اند كه اين گونه وسايل تنها تأثير منفي بر روي تحصيل دانش آموزان ندارد و در برخي موارد به آن ها در مسائل آموزشي كمك هم مي كند. ولي نكتة قابل توجه اين كه تأثير منفي آن ها بر روي دانش آموزان متأسفانه بيشتر از تأثير مثبت آن هاست. تحقيقات يك مجلة انگليسي نشان داد كه افراد بعد از اختراع اسلحه، اختراع تلفن همراه را بدترين اختراع همة زمان ها مي دانند.
امروزه اين وسايل بر نوع لباس پوشيدن و تزيين اتاق ها و حتي اخلاق دانش آموزان تأثير گذاشته است. مثلاً وقتي وارد اتاق آن ها مي شويم، گوئي به فضاي ديگر پا گذاشته اي، در و ديوار پر است از پوسترهاي عجيب و غريب، عكس هيولا، شخصيت فيلم هاي ترسناك و گروه موسيقي غربي و ... . يكي از نگرانيهاي مشترك والدين در همهي جوامع نحوه استفاده دانشآموزانشان از اينترنت است. استفاده از اينترنت حتي ميتواند آثار و پيامدهاي منفي بر رفتارهاي جوانان و نوجوانان داشته باشد، دانشآموزان ممكن است در معرض مطالب و تصاوير خشن و غيرمجاز موجود در پايگاههاي اينترنتي قرار گيرند. دسترسي به چنين مطالبي ممكن است كاملاً تصادفي يا عمدي باشد. هر دو طريق دستيابي مورد توجه متخصصان بوده است و كارشناسان نسبت به صدمات جبران ناپذيري كه از طريق اينگونه برنامهها به كودكان و نوجوانان ميرسد به ويژه ايجاد مسايلي مانند انحراف جنسي، خشونت، اعتياد، رفتارهاي ضداجتماعي، سست شدن مباني خانواده، اشاعهي جرم و جنايت درطيف وسيع، مكرراً هشدار دادهاند. اما اين تأثيرها نيز به درستي و با روشهاي علمي در ايران مورد بررسي قرار نگرفته است.
دانشآموزان بيش از ديگران در معرض آسيبهاي ناشي از كاربرد نادرست اينترنت قرار دارند. تحقيقات نشان ميدهد كه استفاده زياد از اينترنت با پيوند ضعيف اجتماعي مرتبط است. بر عكس كاربراني كه از اينترنت كمتر استفاده ميكنند، به طور قابل ملاحظهاي با والدين و دوستانشان ارتباط بيشتري دارند.
رشد چشمگير استفاده از اينترنت غيرقابل كتمان است. امروزه پژوهشگران تعابير مختلفي را از جمله اعتياد اينترنتي، وابستگي اينترنت، اعتياد تكنولوژيكي، كاربرد مشكلساز اينترنت، آسيبشناسي كاربرد اينترنت، اختلال اعتياد اينترنت به كار ميبرند و مطالعات گستردهاي در اين زمينه درحال انجام است.
در بين مسائل و مشكلات رواني اجتماعي جوانان استفادهي بيش از حد از اينترنت از موارد مهم و اساسي است كه مانند تمام اعتيادهاي ديگر با علائمي از قبيل اضطراب، احساس تنهايي، افسردگي، كجخلقي، ضعف اعتماد به نفس و ... همراه است. اين نوع اعتياد نيز نه فقط پيامدهاي رواني اجتماعي دارد، بلكه در جنبههاي جسمي، مالي و فرهنگي نيز آسيبهاي زيادي را بر جوانان تحميل ميكند. نبود روابط پايدار و صميمي با ديگران، نداشتن اعتماد به نفس و به طور كلي، شكست در عرصههاي گوناگون زندگي، زمينه را براي گرايش دانشآموزان به اينترنت فراهم ميكند. نتايج پژوهش يانگ (۱۹۹۷) در اين زمينه نشان داد يكي از دلايل مهم اعتياد به اينترنت در افرادي كه روابط عمومي كمتري دارند، بهدستآوردن حمايتهاي اجتماعي است.
استفادهي كنترل نشده از اينترنت بهويژه وقتي با ديگر فناوريها از قبيل تلفن همراه باشد دانشآموز را در معرض خطر اثرات مضر آن بر تكامل فيزيكي، اجتماعي و رواني قرار ميدهد. كه از آنها ميتوان به مشكلات بينايي، صدمات سيستم اسكلتي، چاقي، اثر بر مهارتهاي اجتماعي، مشكلات ارتباطي در خانواده و اعتياد الكترونيكي اشاره كرد.
همچنين تحقيقات جديد دانشمندان پرده از تأثيرات مخرب استفاده افراطي از اينترنت بر روي ساختار مغزي نوجوانان برداشته است. به گفته محققان، نوجواناني كه در استفاده از اينترنت افراط ميكنند، دچار اختلال تحليل مادهي خاكستري مغز ميشوند، اختلالي كه روزبهروز به صورت پنهاني در حال گسترده شدن است. اين اختلال ميتواند بر روي تمركز و حافظه افراد تأثير نامطلوبي به جا بگذارد، همچنين قدرت تصميمگيري و تعيين هدف براي زندگي نيز در افراد دچار اختلال خواهد شد. تحليل بافت خاكستري مغز همچنين ميتواند با كاهش توانايي كاربران در جلوگيري از بروز احساسات، در آنها ناهنجاريهاي رفتاري به وجود بياورد.
در صورتي كه استفاده صحيح از اينترنت اثرات مثبتي دارد. با رعايت نكاتي هنگام استفاده از اينترنت ميتوان مطمئن شد كه استفاده از اينترنت زندگي دانشآموزان را در حال و آينده بهبود ميبخشد. از آنجايي كه اينترنت در همه جاي زندگي حاضر است، مهم است كه بفهميم چگونه اين تكنولوژي ميتواند رشد و تكامل دانشآموزان را بهبود ببخشد يا منحرف كند.
اصولاً وجود مهر و محبت در كانون خانواده به تقويت ايمان، تلقين ارزشهاي اخلاقي و به وجود آمدن خودپنداري مثبت در نوجوانان كمك ميكند و اثر مهمي در رفتار نوجوانان دارد، همچنين ايجاد روابط صميمي در خانواده محيطي مناسب جهت طرح مشكلات و مسائل نوجوانان و وسيلهاي مناسب براي تسكين ناراحتيهاي دوران بلوغ است. زماني كه چنين جوي فراهم شود ديگر آن احساس تنهايي عاطفي را كه دانشآموز بهدنبال پر كردن آن با فضاي مجازي و اينترنت واستفادهي بيش از حد كه منجر به اختلالات رفتاري در آنها شود، ندارد.
حوزه دانش آموزي از مهمترين حوزه هاي مطالعاتي است كه بايد توجه ويژه اي به آن داشت. مسأله امنيت دانش آموزان همواره يكي از مهمترين چالش هاي نظام آموزشي و دستگاه هاي مسئول در برقراري نظم و امنيت به شمار مي آيد كه گزارش هاي مرتبط با آن شاهدي براي اين ادعا مي باشد. مسأله ورود به فضاي مجازي اينترنت از معضلات امنيتي مبتلا به دانش آموزان است كه بايد به آن توجه نمود. با رشد روز افزون فناوري و رسانه هاي فرا مل�'ي از جمله اينترنت، ماهواره و تلفن همراه و افزايش شمار استفاده كنندگان از اين رسانه هاي مدرن لزوم بررسي تأثير آن ها بر زندگي انسان ها يكي از مقولات مهم به شمار مي آيد. اينترنت و استفاده نابجا از آن موجبات به وجود آمدن معضلاتي چون اعتياد اينترنتي، دوست يابي اينترتي و جرايم سايبري شده است. با پيچيده تر شدن روابط اجتماعي و افزايش روزافزون وسايل ارتباطي من جمله اينترنت موجب خارج شدن روابط افراد خانواده از حالت ساده چهره به چهره يا تلفني و تغيير شكل آن در قالب شكل گيري روابط پيچيده تري به طور غيرمستقيم شده است و از آنجا كه در اين گونه روابط طرفين به درستي نمي توانند هويت يكديگر را شناسايي كنند، همين امر زمينه جرايم و سوء استفاده هاي اينترنتي مي شود. آنچه كه در اين ميان مي تواند آسيب هايي را به جامعه وارد كند، گرايش افراد جامعه به هر يك از اين آسيب هاست و قشر دانش آموز به جهت خصوصيات روانشناختي كه دارد، از اثرپذيرترين گروه هاي جامعه به شمار مي آيند، چرا كه طبق آمارهاي موجود حدود 20% جمعيت كل كشور را دانش آموزان تشكيل مي دهد. بنابراين قبل از آنكه اقدامي در جهت جلوگيري و پيشگيري از گرايشات آنان در دام اين آسيب ها صورت پذيرد، بايد ميزان و علل گرايش به اين آسيب ها شناسايي تا مسئولين نظام آموزشي و نيروي انتظامي بتوانند نسبت به پيشگيري از ابتلاي دانش آموزان به اين آسيب ها اقدامات و راه كارهاي پيشگيرانه اي را ارايه دهند.
بطور كلي ميتوان گفت زندگي در اينگونه فضاهاي مجازي ميتواند تأثيرات مثبت و منفي مختلفي بر «سبك زندگي» كاربران داشته باشد. فرصت هاي آموزشي ، اقتصادي و… از جمله نقاط مثبت اين فضاها ميباشد اما حضور در اين دنياها ميتواند آسيب پذيري هاي اجتماعي و خانوادگي را نيز همراه داشته باشد. در جامعه ما يكي از مهمترين چالشهاي فرارو، تضادهاي فرهنگي جامعه با اين ابزارها و دستاوردهاي حاصل از آن ها است. در اين ميان ، بديهي است با سرعت گرفتن رشد تكنولوژيهاي ارتباطي و ورود اين فناوريها به كشور و در عوض عدم برنامه ريزي در داخل، اين تضادها به شكل برجستهتري نمايان ميشوند و آسيب بيشتري را متوجه جامعه ميكنند.
گسترش استفاده از اينترنت و امكانات حاصل از اين تكنولوژي، بدون فراهم آمدن زيرساختهاي فرهنگي لازم، ميتواند چالشي فراروي انتقال ارزشها، باورها و هنجارهاي مل�'ي و مذهبي و در يك كلمه «سبك زندگي» به نسل بعد محسوب شود. البته اين تكنولوژي، فرصتهاي بسياري را براي ما فراهم ميآورد و بسياري از امور را برايمان تسهيل ميكند و بايد اذعان داشت در دنياي امروزي نميتوان از اين تكنولوژي چشمپوشي كرد ليكن اين به معناي بي توجهي به ابعاد مختلف اين پديده نيست.
اهميت و ضرورت تحقيق
با توجه به اهميت آسيب شناسي فضاي مجازي در توسعه جوامع، در جامعه ما نيز در سال هاي اخير به فن آوري اطلاعات و ارتباطات توجه زيادي شده است. ولي در اين رابطه آسيب هاي جدي وجود دارد كه ضروري به ريشه يابي آن پرداخت. كشور ما از نظر بهره مندي از اينترنت در بين ۱۸۷ كشور جهان رتبه ۸۷ را دارد كه بر اساس طبقه بندي اتحاديه جهاني مخابرات جزء كشورهاي متوسط به شمار مي رود. ۳۵ درصد استفاده كنندگان اينترنت را قشر جوان تشكيل مي دهند و ميانگين صرف شده براي اينترنت ۵۲ دقيقه در هفته است.
شبكه هاي دوست يابي در كشور ما به سرعت در ميان جوانان ايراني محبوب شده است و ايراني ها رتبه سوم را در اين شبكه ها كسب كرده اند. فرهنگ رسانه اي اينترنت، فضاي ذهني جوانان را اشغال كرده و مطالعات اخير نشان ميدهد كه استفاده از اينترنت، سبب ايجاد احساس ناكامي، تنهايي، اضطراب و بهطوركلي كاهش سلامت رواني ميشود. اشخاصي كه از اينترنت بيشتر استفاده ميكنند علاوه بر آن كه بر زندگي خانوادگي آنها تأثير منفي ميگذارد، زمان كمتري با خانواده صحبت ميكنند و احساس تنهايي، افسردگي، كمبود عزت نفس و... در آنها بيشتر ميشود. نسل جوان امروز نسبت به نسل گذشته با سرعت بيشتري از والدين خود رشد ميكنند، براي جلوگيري از آسيبهاي احتمالي اينترنت، بايد در جهت آگاهسازي خانوادهها تلاش كرد.
بروز آسيب هاي نوظهور مي تواند زمينه ساز نوع جديدي از آسيب هاي اجتماعي و رواني باشد. به همين دليل، برنامه ريزي براي شناسايي و آسيب شناسي آن ها ضروري مي نمايد. آسيب هاي نوظهور، آسيب هاي مرتبط با فناوري هاي جديد است كه آسيب هاي ناشي از استفاده از ماهواره، بازي هاي رايانه اي، تلفن همراه و اينترنت مي توانند در اين مجموعه قرار گيرد. در اين مقاله سعي شده است تا به آسيب هاي مرتبط با اينترنت به ويژه عضويت در شبكه هاي اجتماعي مجازي پرداخته و براي رفع اين گونه معضلات پيشنهاداتي ارائه شود.
سوال اساسي در اين پژوهش اين است كه مشخص شود، دانش آموزان از محتواي ارائه شده در فضاي مجازي چه تأثيراتي را مي پذيرند؟ يا به صورت واضح تر استفاده مفرط از اينترنت (اعتياد اينترنتي) چه آثار و پيامدهاي بر روي رفتار دانش آموزان (جوانان)دارد؟
علل گرايش نوجوانان به اينترنت
علل جذب و گرايش نوجوانان به اينترنت را مي توان به شرح زير بيان كرد:
1- قابليت هاي جذاب اينترنت: ويژگي هاي جذاب اينترنت براي نوجوانان عبارتند از:
الف) وب سايت ها: كه مجموعه اي از اطلاعات، سرگرمي و تعامل در يك مكان منحصر به فرد را در اختيار كاربران قرار مي دهد.
ب) موتور هاي جست و جو: موتور هاي جست و جو از منابع وب اند كه مي توان از آن ها براي جست و جو درباره تمامي مسائل و موضوعات مورد نظر استفاده كرد.
ج) گپ خانه ها: سايت هاي خاصي اند كه اجازه مي دهند نوجوانان و جوانان مكالمه هاي آني داشته باشند. اتاق هاي گفت و گو، معمولاً بر حسب موضوع يا هدف گفت و گو كننده تقسيم شده اند.
د) ارسال پيام هاي آني: نرم افزار هايي كه به طور عمده نوجوانان را آن براي ارسال پيام هاي آني به كساني كه داراي همان نرم افزارند، استفاده مي كنند.
ه) صفحه هاي اطلاعات: نرم افزاري است كه اجازه مي دهد نوجوانان سوال ها و اطلاعات خود را با موضوع هاي خاص ارسال كنند.
و) پست الكترونيكي: نرم افزاري است كه توسط آن مي توان پيغام هاي خود را به نشاني هاي مشخص فرستاد و يا دريافت كرد.
ز) وبلاگ ها: وب سايت خاصي است كه فرد مي تواند افكار، احساسات و كارهاي خود را در آن به رشته تحرير درآورد و از آن نگه داري كند.
2- پر كردن اوقات فراغت: يكي از علل مصرف بالاي اينترنت در ميان نوجوانان و جوانان، پر كردن اوقات فراغت است؛ زيرا امكانات ورزشي يا تفريحي به اندازه كافي در اختيار آنان قرار ندارد. اكثر خانواده ها نيز از اين امر استقبال مي كنند كه نوجوانان در خانه و در كنار آن ها با يك كامپيوتر و اشغال خط تلفن سرگرم باشند، غافل از اين كه در صورت استفاده نامناسب از اينترنت، آثار منفي و مخرب آن به مراتب بيش تر از بسياري از سرگرمي هاي ديگر است.
3- فرار از خود و ناكامي هاي زندگي: اينترنت براي بسياري از نوجوانان و جوانان پناه گاهي است كه از مشكلات، دردها و رنج هاي خود به آن روي مي آورند و به عنوان يك ابزار سرگرم كننده به آن نگاه مي كنند.
4- عدم شكل گيري هويت مطلوب در نوجوانان، وجود شكاف هاي اجتماعي ، شكاف بين نسل ها و نيز از هم پاشيدگي تعاملات بين والدين و فرزندان ، از ديگر علل گرايش نوجوانان به استفاده از اينترنت مي تواند باشد.
تأثير اينترنت بر هويت
لغت نامه رواشناسي جامعه شناسي كولينز هويت را اينگونه تعريف مي كند: «حس (شعور) و استمرار(تداوم) خود كه ابتدا همانطور كه كودك را متفاوت از والدين و خانواده مي كند، گسترش مي يابد و سبب شركت او در اجتماع مي شود». «هويت تركيبي از بعدهاي خيلي متفاوت است. قوميت، جنسيت، جهت يا بي جنسي، طبقه اجتماعي و اقتصادي و غيره برخي از فاكتورهايي هستند كه در تعيين هويت نقش دارند و از اينرو هويت در جريان تعاملي كه بين افراد برقرار مي شود، با موفقيت شكل مي گيرد».
همچنين هويت واجد سه عنصر است: هويت شخصي، فرهنگي و اجتماعي كه هر يك در تكوين هويت فرد نقش مهمي ايفا مي كنند. در مقايسه، هويت شخصي كه ويژگي بي همتاي فرد را تشكيل مي دهد، هويت اجتماعي(نقش هاي اجتماعي دروني شده و متنوع) و منظورآن حوزه اي ازحيات اجتماعي است كه فرد خود را با ضمير«ما» متعلق و منتسب بدان مي داند ودر برابر آن احساس تعهد وتكليف مي كند. اين هويت جمعي را مي توان درسطوحي مرتبط ازكوچك وخاص به بزرگ وعام چون خويشاوندي، هم طايفگي، هم محلي، هم روستاي، هم زباني، همشهري، هم مذهب، و هم نوع تقسيم بندي كرد و هويت فرهنگي (درك و كاربرد نمادهاي فرهنگي) در پيوند با گروه ها واجتماعات مختلف قرارمي گيرند. اينترنت صحنه فرهنگي و اجتماعي است كه فرد خود را در موقعيت هاي متنوع نقش ها و سبك هاي زندگي قرار مي دهد. تعاملي كه در تكنولوژي ارتباطي مدرني مانند اينترنت استفاده مي شود، متفاوت از تعامل چهره به چهره است. فاكتورهايي از قبيل كمبود علايم بصري (ديداري) و گمنامي شخص، يك شيوه تعامل كامل متفاوت از تعامل چهره به چهره را فراهم كرده است، در نتيجه، اين احتمال هست كه هويت هايي كه در طول تعامل اجتماعي با موفقيت تشكيل مي شوند، به وسيله تعامل آنلايني و مجازي متأثر شوند. بعضي از اين تغييرات احتمالاً مثبت و بقيه منفي خواهد بود. روانشناسان در تحقيقات خود نشان دادند كه اينترنت به مردم اجازه مي دهد كه آگاهانه و ماهرانه هويت آنلاينشان را كنترل كنند و هويت هاي جديد و متفاوتي را تجربه كنند. به اين ترتيب اينترنت مي تواند مفيد باشد؛ چرا كه اين آزادي را به افراد مي دهد تا هويتي را كه نسبت به آن احساس بهتري دارند كشف و انتخاب كنند.
عامل بنيادين در شكل گيري هويت هاي اجتماعي تعاملات انساني است. در واقع فرد هنگامي كه به تعامل با فرد ديگري مي پردازد هويت خويشتن را به عنوان يك عضو جامعه پيدا مي كند. هويت در بستر تعاملات اجتماعي تعريف مي شود. ظهور فناوري هاي نوين ارتباطي دگرگوني بنياديني را در معاملات و ارتباطات انساني ايجاد كرده است. كاستلز معتقد است از آنجا كه انتقال و جريان فرهنگ از طريق ارتباطات صورت مي گيرد، حوزه فرهنگ كه نظام هايي از عقايد و رفتارها را شامل مي شود، با ظهور تكنولوژي جديد دستخوش دگرگوني هاي بنيادين مي گردد. ورود فناوري هاي ارتباطي، دگرگوني بنياديني را در ساختار مناسبات و ارتباطات انساني ايجاد كرده است. پي آمد اين امر شكل گيري نوع جديد از تعاملات انساني است كه ضمن تمايز از الگوهاي ارتباطي مرسوم در رسانه هاي ارتباط جمعي عملاً فرصت هاي نويني را در جهت تجلي خود و هويت، به وجود آورده است. در همين ارتباط بل معتقد است جهان مجازي و امكان برقراري ارتباطات همزمان و بي شمار، منشاء ظهور فرهنگ هاي آني و به دنبال آن ظهور هويت هاي خلق الساعه شده است كه در دوره محدودي شكل مي گيرد و با ظهور هويت هاي جديد به سرعت از بين مي روند.
ويژگي هاي ارتباطات الكترونيكي حاكم بر فضاي مجازي شرايطي متفاوت از روابط حقيقي و رو در رو را براي كاربران آن فراهم مي كند. سرعت عمل، ناشناس ماندن و سيال بودن مي تواند فضاي يكسان و مشابهي را فارغ از الزامات ساختي (جنسيتي، طبقاتي، قومي، نژادي و مكاني) فراهم سازد كه مستعد تجارب متفاوتي براي كاربران آن است. تعاملات آزمايشي، كنجكاوانه و يا با نيت افزايش ظرفيت شناختي، كاربران اينترنتي را با ذهنيت و گرايش جديدي تجهيز مي كند كه مي تواند رفتار وتعاملات آن ها در دنياي حقيقي را به چالش كشانده و تغييراتي را هر چند جزئي در ميدان عمل اجتماعي آن ها فراهم سازد. www.migna.ir فضاي مجازي اين امكان را فراهم مي كند تا افراد نيازها، خواسته ها و بازانديشي در هويت خويش را به درجاتي به دنياي حقيقي خود تسري دهد و شرايط تازه اي را براي گفتگو، تفاهم و تعامل در دنياي مجازي و حقيقي فراهم مي سازد، ذكايي نيز معتقد است ماهيت غير رو در روي ارتباطات الكترونيكي اينترنتي مي تواند انگيزه ي بيشتري را براي كاربران آن در بازي با هويت، رفتارهاي آزمايشي و ارائه تصويري غير واقعي فراهم سازد كه ريسك شرمندگي در آن كمتر است.
فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي موجب مي شود تا اجتماعات و هويت هاي جديدي تشكيل شود. در جامعه اي كه به ارتباطات مبتني بر صنعت چاپ، تلويزيون و تلفن متكي است، شيوه توليد به گونه اي است كه هويت ها را به صورت عاقل، سودمند و خود بسنده در مي آورد. اما در جامعه اطلاعاتي، جامعه اي كه ارتباطات الكترونيك سيطره دارد؛ ذهنيت ها و هويت هاي ناپايدار، چند لايه و پراكنده ظهور مي كند. مارك پاستر در «عصر دوم رسانه ها» تأكيد مي كند در دوره جديد كه اينترنت و ارتباطات الكترونيك در جامعه سيطره دارد، اين داده ها و اطلاعات و يا به عبارت دقيق كلمه، اين اجتماعات مجازي هستند كه هويت افراد را مي سازند وسايل نوين اطلاعاتي و ارتباطي در اثر تغييراتي كه در برداشت هاي بشر امروزي به وجود مي آورند، هويت ها را در وضعيت كاملاً تازه اي قرار مي دهند كه متفاوت و حتي مغايربا گذشته است. هويت در اجتماعات مجازي جامعه اطلاعاتي در مسير فرامليتي شدن حركت مي كند. در واقع ارتباطي كه با اتكا به وسايل ارتباطي و اطلاعاتي جديد شكل مي گيرد، چشم اندازي ازفهم و درك جديدي از ذهنيت را آشكار مي سازد كه در صورت بندي هاي گفتار و عملكرد كه به لحاظ تاريخي محسوس اند، جان مي گيرد. اين ارتباطات راه گشاي نگريستن به انسان به عنوان پديده اي چند لايه، تغيير پذير، منفعل و تكه تكه است. پديده اي كه شكل دادن خويش را به گونه اي طراحي مي كند كه با هرگونه تثبيت هويت مي ستيزد. جامعه اطلاعاتي مبين هويت بي ثبات، تغييرپذير و منعطف انسان جديد است. در اين جامعه بسا انسان هايي كه با همسايه ها، هم محلي ها و همشهري ها و حتي هموطنان خود احساس قرابت نداشته ولي با فرد ديگري در اقصا نقاط جهان احساس هويتي يكسان داشته باشند. هويت ملي در جامعه اطلاعاتي به دليل ظهور اجتماعات مجازي به شدت تهديد مي شود، اجتماعات مجازي تهديدي براي اجتماعات واقعي است. در واقع در اجتماعات مجازي معمولاً افراد حداقل دريك چيز اشتراك دارندو آن علايق و منافعي است كه آن ها را دور هم جمع مي كند. اين منافع كه همان دسترسي به اطلاعات است، هويت آن ها را مي سازند. هويتي كه مدام در حال تغيير و ناپايدار است. هويت افراد در اجتماعات مجازي «هويتي ديجيتال» است. ديگر سرزمين، زبان بومي و محلي، كشور، فرهنگ ملي و نژاد، هويت افراد را در اجتماعات مجازي تعيين نمي كنند، بلك منافع مقطعي، محدود، و در حوزه موضوعات مختلف افراد را دور هم جمع مي كند و هويت آن ها را مي سازد.
فناوري هاي نوين اين امكان را فراهم مي كند تا افراد فضايي شخصي و خصوصي در فضاي مجازي براي خود داشته باشند و بدين ترتيب خلوت جديدي براي خود با بهره گيري از ابزارهاي ارتباطي ايجاد كنند.در اين فضا پيام هايي بدون آگاهي ديگران رد وبدل مي شود و قرار ملاقات هايي تنظيم مي شود و با بهره گيري از امكانات اينترنت مانند فيس بوك و اتاق هاي گفت و گو شبكه گسترده اي از روابط ميان افراد شكل مي گيرد كه غير قابل كنترل و ناملموس است. اين امر بتدريج موجبات از هم پاشيدگي شبكه هاي سنتي روابط مانند همسايگي را فراهم مي كند و هويت هايي ماوراي جهان واقعي و محيط عيني كه افراد در آن زندگي مي كنند، ايجاد مي كند.
- هويت واقعي و هويت مجازي نوجوانان
در روانشناسي هويت و احساس، هويت يكي از مشخصات فرد تلقي مي شود، احساس هويت عبارتند از احساسي كه انسان نسبت به استمرار حيات رواني خود دارد و يگانگي و وحدتي كه در مقابل اوضاع و احوال متغير خارج، همواره در حالت رواني خود حس مي كند. بنابراين، از نظر روانشناسي هويت انسان داراي نوعي ثبات است. هويت زماني پديد مي آيد كه انسان با «غير» مواجه شود و اين «غير» عبارت است از فرد يا جامعه اي ديگر و به قول روانشناسي نقش هايي كه فرد به عهده مي گيرد. هويت زماني مطرح مي شود كه انسان خود را با چيز ديگر مقايسه كند. به طوركلي مي توان ويژگي هاي زير را براي هويت قائل شد:
- هويت وجه تمايز بين «من» و«ما» با «ديگري» است واين تمايز دربسترجامعه شكل مي گيرد.
- هويت، جهت دهنده ي رفتاري آدمي در زندگي روزانه اش است.
- هويت در بستر زمان و مكان تغيير مي كند، هويت از آنجا كه امري فكري است، تابع شرايط و مقتضيات زمينه اجتماعي خود و گفتمان هاي رايج در آن قرار دارد.
- هويت چند لايه است و فرد داراي لايه هاي مختلفي از هويت است كه در كل سازه ي هويتي او را مي سازد. اين هويت ها در هم تنيده بوده و ارتباط منطقي بين اين افراد وجود دارد و تفكيك آن ها در عالم واقع ممكن نيست، به طور كلي هويت شخص را مي توان به سه دسته هويت فردي و هويت جمعي و هويت فرهنگي تقسيم كرد. هويت اجتماعي يك فرد نيز به خصوصيات و مشخصات و تفكراتي اشاره مي كند كه فرد آن ها را از طريق اشتراكات اجتماعي و عضويت در گروه ها و مقوله هاي اجتماعي كسب مي كند. بر اين اساس، هويت اجتماعي هويتي است كه فرد در فرآيند اجتماعي شدن و ارتباط با گروه ها يا واحدهاي اجتماعي موجود در جامعه كسب مي كند.
- ابعاد هويت اجتماعي
بنابرتعريف تاجفل سه بعد را براي هويت اجتماعي مي توان تصور كرد:آگاهي، علاقه و آمادگي براي عمل وچنان كه مشخص است اين سه بعد برروي هم نگرش شخصي را تشكيل مي دهند. ليكن نگرش درباره عضويت درگروه، به ديگر سخن درهويت اجتماعي سه بعد مي توان سراغ كرد:
نخست آگاهي برحدودي از مشتركات گروهي است.در نتيجه به همان اندازه پيشينه وخاطرات مشترك جزء عناصر هويتي محسوب مي شود كه براي مثال زبان ويا حدودي از نمادهاو نشان ها ومعاني مشترك امروز وهمان اندازه كه سرنوشت مشترك بنابراين نخستين بعد هويت اجتماعي فراهم آوردنده آگاهي بر حدودي از اشتراك درعقايدو ويژگي هاي مشترك است تا خود را «ما» بشناسيم.
دومين بعد هويت اجتماعي گرايش مثبت، علاقه وجذب به درون گروه است كه به درستي آن را اساس هويت نيز دانسته اند، به ديگر سخن، همدلي يا احساس تعلق مشترك خميرمايه اصلي«ما» و فقدان حداقلي از آن به معني اضمحلال «ما» به من ها محسوب مي شود. منظور از وجه ارزشي و احساس هويت در تعريف تاجفل نيز همين علاقه وجذب به درون گروه است.كه با نوعي احساس تعهد «رابطه اي» همراه است كه سومين بعد هويت اجتماعي را شكل مي دهد. چنانچه اشاره شد سومين بعد هويت اجتماعي آمادگي براي عمل دريك زمينه رقابتي(اگر نه خصمانه) بين گروهي(طبيعتاً به نفع گروه) است و اين مهم افزون براحساس تعلق، نيازمند احساس تعهد است؛ زيرا تعهد نوعي احساس وظيفه به ديگران وفاداري به هنجارها، ارزش ها، اهداف، انتظارات آنان است وچنانكه اشاره شد منشاء اين تعهد (تعهد رابطه اي) چيزي نيست مگر علاقه و وابستگي و دلبستگي عاطفي. درواقع همين وابستگي عاطفي وروابط گرم است كه بايد اجتماع وهرگونه تعهد و احساس مسئوليت اجتماعي محسوب مي شود.
اينترنت مي تواند براي كاربران اين شانس را فراهم كند كه هويت هاي مختلف را بررسي كنند. فرصت هايي براي بازي كردن نقش هاي هويتي هست كه بطور قابل مقايسه اي در تعاملات رو در رو محدودمي شود، اما اين فرصت هاي تازه در اينترنت هميشه موجود است، بخصوص نوجوانان از اين توانايي براي بررسي هويت هاي جديد خشنود و راضي هستند.
- تأثير هويت واقعي بر شكل گيري هويت مجازي
هويت مجازي در كنار هويت واقعي با توجه به شرايط جهان مجازي و نوع ساختار روابط در اجتماعات مجازي شكل مي گيرد و نوجوان در ورود به جهان مجازي اقدام به تعريف خود بر اساس اقتضائات جهان مجازي مي نمايد. البته اين امر درنوجوانان مختلف، متفاوت است و در حقيقت تفاوت در هويت يابي مجازي به شرايط و مختصات هويت واقعي فرد و نوع و ساختار روابط او در جهان واقعي بستگي دارد. هويت و شخصيتي كه فرد در جهان واقعي و نقصان آن يا نامطلوب بودن تعريفي كه فرد از خود دارد، باعث مي شود كه نوجوان هويت خود را در محيط مجازي تكيمل نمايد يا هويتي نامطلوب براي خود ترسيم نمايد. بنابراين نوع هويت مجازي كه فرد در اين شرايط انتخاب مي كند، بسته به ساختار هويت واقعي او مي باشد. از اين منظر، اگر هويت واقعي نوجوان شكل يافته و براي او مطلوب باشد، هويت مجازي كه در جهان مجازي ايجاد مي نمايد، كمترين فاصله را با هويت واقعي او داشته و فرد دلبستگي رواني به اين هويت پيدا نخواهد كرد در نقطه مقابل، هر چه هويت واقعي جوان ناقص تر و با براي او نامطلوب ترباشد، فاصله بين هويت واقعي ومجازي او بيشترخواهد شد وميزان دلبستگي رواني اش به اين هويت بيشتر مي شود. در اين حالت اينترنت و جهان مجازي به جوان اجازه مي دهد كه روند جستجو براي هويت يابي خود را فارغ از محدوديت هاي جهان واقعي انجام دهد.
اعتياد اينترنتي
بي شك رشد روز افزون اينترنت فوايد و اهميت غير قابل انكاري دارد . چندان كه در دوران حاضر، نقش محوري اينترنت چنان اساسي است كه بدون آن امكان برنامه ريزي، توسعه و بهره وري در زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و علمي در جهان آينده امكان پذير نخواهد بود. اينترنت به عنوان رسانه اي قوي و تكنولوژي چند رسانه اي، اكثر نيازهاي بنيادين بشر را تأمين مي كند و همين مسأله موجب كشش افراد براي تأمين نيازهايشان به دنياي مجازي است. تا حدي كه اين وابستگي تبديل به اعتياد آن ها به اين محيط مي شود و نبايد از پيامدهاي ناگوار و مخرب آن به ويژه در زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي غافل ماند. البته سخن گفتن ازآسيب هاي اينترنت به معناي نفي اين پديده و نگاه منفي بدان نيست. بلكه واقعيت اين است كه اينترنت داراي كاركردهاي مثبت و منفي مي باشد. اينترنت از فن آوري هايي نيست كه بي چون و چرا تحميل شده باشد بلكه رسانه اي است كه به انتخاب خود همان طور كه هست، مي توان از آن استفاده كرد و يا به طور كلي از آن چشم پوشيد. اينترنت به مثابه يك تيغ دو لبه است كه با آموزش صحيح و فرهنگ سازي مي توان، استفاده هاي فراواني از آن نمود. در غير اين صورت با استفاده نامناسب، آموزش غير اصولي و عدم وجود فرهنگ كاربري، هويت اجتماعي و فردي انسان به وسيله آن از بين مي رود.
هم زمان با دسترسي گسترده افراد به اينترنت، شاهد نوع جديدي از اعتياد، يعني؛ اعتياد اينترنتي هستيم كه مسأله خاص عصر اطلاعات است. اعتياد اينترنتي، بهره گيري مفرط از فن آوري اينترنت است كه منجر به آسيب هاي اجتماعي، روان شناختي تحصيلي و شغلي مي شود. اعتياد اينترنتي به گستره وسيعي از مشكلات رفتاري و كنترل انگيزه استفاده از اينترنت اشاره دارد. همانند انواع ديگر اعتياد، اعتياد به اينترنت نيز با علايمي هم چون اضطراب، افسردگي،كج خلقي، بي قراري، افكار وسواسي يا خيال بافي راجع به اينترنت همراه است. از طرفي در عين حال كه روابط اين افراد به ويژه كودكان و نوجوانان در جهان مجازي افزايش مي يابد، در مقابل، از دامنه روابط آنان در جهان واقعي كاسته مي شود. ضمن آن كه احتمال لطمه ديدن عملكردآموزشي و تحصيلي نيز وجود دارد.
از جمله پيامدهايي كه اعتياد به اينترنت براي فرد معتاد به آن دارد، مثل تغيير دادن سبك زندگي به منظور صرف زمان بيش تر در اينترنت، بي توجهي به سلامت خود در نتيجه كار با اينترنت، اجتناب از فعاليت هاي مهم زندگي به منظور صرف وقت بيش تر در اينترنت، كاهش روابط اجتماعي، ناديده گرفتن خانواده و دوستان، مشكلات مالي ناشي از هزينه هاي بهره گيري از اينترنت، مشكلات تحصيلي است.
اينترنت و خانواده
خانواده پايه بنيادين اجتماع و سلول سازنده زندگي انسان و خشت بناي جامعه و كانون اصلي حفظ سنت ها، هنجارها و ارزش هاي اجتماعي است. خانواده شالوده استوار پيوندهاي اجتماعي، روابط خويشاوندي و كانوني در جهت بروز و ظهور عواطف انساني و مكاني براي «پرورش اجتماعي » است. خانواده گروهي است كه فرد بيش از هر گروه ديگري زندگي خويش را در آن مي گذراند و فراگيري هنجارهاي مربوط به زندگي خانوادگي را عمدتاً در خانواده و در تعامل با ديگر افراد خانواده مي آموزد. خانواده واحدي است كه براساس ازدواج پديد مي آيد و از آغاز پيدايي خود، همچون حريمي امن، زندگي انسان را در برمي گيرد و موج تازه اي در درون شبكه خويشاوندي ايجاد مي شود و اين موج جديد است كه شمار زيادتري از خويشاوندان را نيز به هم پيوند مي دهد. انسان در خانواده فرآيند جامعه پذيري كه مجموعه اي از « بايدها » و « نبايدها » است و بالاخره نقش هايي را در ارتباط با ديگران ياد مي گيرد. آنچه در خانواده از اهميت برخوردار است توجه به ارزش ها به ويژه ارزش هاي اجتماعي است. ارزش هاي اجتماعي از اساسي ترين عناصر يك نظام اجتماعي هستند كه از طريق كنترل و هدايت آن ها مي توان جامعه را به زوال و يا به تعالي كشاند. بنابراين خانواده ها و مسئولين بايد خيلي راغب باشند كه بدانند، چه عواملي موجب پيدايش ارزش ها در يك جامعه مي شوند و چگونه مي توان اين ارزش ها را تغيير داد. اهميت ارزش در آن نهفته است كه پايه ارزيابي ما را از پديده هاي اطرافمان، از خودمان از نزديكان و از ديگر انسان ها و از جامعه تشكيل مي دهند و در واقع رفتار ما را نسبت به آن ها تنظيم مي كنند.
با ورود تكنولوژي و وسايل ارتباط جمعي در خانواده ها، ارزش هاي اجتماعي خانواده ها تحت تأثير قرار گرفته و موجب شده تا شاهد تغييراتي در رفتار و گفتمان نسل جوان باشيم. از جمله اين وسايل دسترسي آسان به اينترنت مي باشد. اينترنت علاوه بر نقاط قوت، امروزه داراي نقاط ضعفي هم هست.
رسانه ها به مرور به درون خانواده هم راه مي يابند و بر ساخت آن تأثير مي گذارند. كازنيو معتقد است: رسانه ها به دو صورت اعتقادات ما را دگرگون مي سازند. اول، وسوسه مقاومت ناپذير رسانه هاي همگاني است كه ما را به نوعي گرفتار مي كند و به مشاركت مي كشاند. دوم، سيل اطلاعاتي است كه به وسيله رسانه ها جاري مي شود و اگر همه را هم باور نكنيم ولي به مرور از برخي اعتقادات خود دست برمي داريم.
رسانه ها و خاصه اينترنت با ورود به خانواده همه نوع روابط، حقوق و تكاليف مربوط به نقش ها و ... را تغيير مي دهند. تغييرات محسوس درنقش ها و تكاليف و انتظارات افراد در خانواده ها نشانگر اين است كه ورود رسانه ها بر فرهنگ و ارزش ها و هنجارهاي موجود تأثير گذاشته است. ورود رسانه ها، اتنظارات نقش ها را در خانواده دگرگون نموده است. استفاده بيش از اندازه از اينترنت مي تواند مشكلاتي را براي خانواده ها به وجود آورد از جمله تاثير بر روابط زناشويي به صورت منفي و افزايش ناسازگاري ها و بالا رفتن طلاق، افزايش بي اعتمادي و دروغگويي بين اعضاي خانواده، كاهش ارتباط هاي كلامي و چهره به چهره كاهش ارتباط بين والدين و فرزندان و كوتاهي در انجام وظايف مربوطه.
وسايل ارتباط جمعي فواصل را ناپديد مي سازند، همچنان كه جدار بين انسان ها را نيز تا حدود زيادي شفاف تر مي سازند. بنابراين آيا مي توان تصور كرد اين وسايل بر گروه هاي اجتماعي تأثير دارند ولي بر گروهي به تمام معني اوليه، يعني خانواده اثر نگذاردند ؟! بي شبهه، تطور خانواده در جامعه جديد، صرفاً تابع اثرات وسايل ارتباط جمعي نيست. ليكن، از خود مي پرسيم آيا خانواده هسته اي نيز به نوبه خود تحت تأثير اينترنت تحول تازه اي نپذيرفته است.
اينترنت و رشد اجتماعي و انگيزه تحصيلي
رشد اجتماعي در فرهنگ علوم رفتاري به تغييراتي گفته مي شود كه در نتيجه تأثير متقابل با اشخاص، اوضاع و احوال اجتماعي، آداب و رسوم اجتماعي و سازمان هاي اجتماعي در فرد پديدار مي شود. رشد اجتماعي، يكي از جنبه هاي رشد انسان است كه بر اثر، تعامل ها و تجربيات فرد با عوامل و عناصر محيط هاي اجتماعي بر مبناي دو فرآيند اجتماعي كردن و اجتماعي شدن به وجود مي آيد. كساني به رشد اجتماعي مي رسند كه رفتارهاي اجتماعي و معيارهاي مورد انتظار سن خويش را كسب كرده باشند. به موازات تغييراتي كه اعتياد به اينترنت مي تواند روي رشد اجتماعي افراد داشته باشد، انگيزش نيز متغير ديگري است كه از اثرات آن مصون نخواهد بود. مشكلات انگيزش باعث مي شود كه دانش آموزان در حد توانايي، استعداد و شايستگي خودشان عمل نكرده و پايين تر از حد انتظار فعاليت نمايند. اگر مشكلات انگيزش در دوره دبيرستان مورد توجه قرار نگيرد، مي تواند براي رفتار و يادگيري افراد پيامد هاي جدي به بار آورد. انگيزه؛ عبارت است از يك نيروي دروني كه بر اثر عوامل دروني و بيروني در فرد ايجاد مي شود و او را براي رسيدن به هدف و يا هدف هايي به حركت در مي آورد. انگيزه تحصيل يكي از ملزومات يادگيري است و چيزي است كه به رفتار (براي تحصيل و يادگيري) شدت و جهت مي بخشد و در حفظ و تداوم آن به ما كمك مي كند. انگيزه تحصيلي، شامل هدفي با ارزش بالا براي دانش آموزان مي باشد و به اندازه اي دروني شده است كه در درون آن ها شوق و هيجان و كشش ايجاد مي كند، تا با انجام رفتار هاي خاص، به اهداف نزديك شوند. دانش آموزاني كه از انگيزش تحصيلي و يادگيري بالايي برخوردارند، در مقايسه با ساير دانش آموزان، نمرات تحصيلي بهتر و موفقيت آموزشي بالايي دارند.
اينترنت و جامعه پذيري
ورود فناوريهاي نوظهور به عرصه زندگي شخصي و اجتماعي در عصر حاضر بسياري از معادلات در زمينه روند جامعهپذيري افراد را تغيير داده است.در اين ميان جامعهپذيري و شخصيتيابي دانشآموزان به عنوان نسلي كه به اقتضاي سن خود بيشتر با فناوريهاي روز سروكار دارند؛ دغدغه والدين در درجه اول و مربيان تعليم و تربيت در درجه بعد شده است. به همين خاطر به مفهوم جامعه پذيري وعوامل جامعه پذيري افراد در اين پژوهش نيز مي پردازيم.
جامعه پذيري همنوايي فرد است با هنجارهاي گروهي و هر يك از اعضاي جديد گروه به حكم جامعه پذيري رفتار خود را موافق مقتضيات گروه در مي آورد و دانسته يا نادانسته راه و رسم زندگي گروهي را مي پذيرد.اين جريان از طريق كنش متقابل اجتماعي صورت مي پذيرد و مردم به وسيله آن شخصيت خود را به دست آورده و شيوه زندگي جامعه خود را مي آموزند. جامعه پذيري فرد را به آموختن هنجارها، ارزش ها، زبان ها، مهارت ها، عقايد و الگوهاي فكر و عمل كه همگي براي زندگي اجتماعي ضروري مي باشد، قادر مي سازد. www.migna.ir آلن بيرو در فرهنگ علوم اجتماعي، جامعه پذيري را اينگونه تعريف مي كند: «فرآيندي كه بر پايه آن ،مجموعه حيات و فعاليت هاي انساني در شبكه وابستگي هاي متقابل اجتماعي جاي مي يابند. از نظر او جامعه پذيري فرآيندي است رواني– اجتماعي كه بر پايه آن شخصيت پايه تحت تأثير محيط، خصوصاً نهادهاي تربيتي، خانوادگي و ديني شكل مي يابد».گي روشه جامعه شناس فرانسوي آن را فرآيندي مي داند كه به بركت آن، شخص در طول حيات خويش تمامي عناصر اجتماعي– فرهنگي محيط خود را فرا گرفته، دروني مي كند و تحت تأثير تجارب و عوامل اجتماعي معنادار با ساخت شخصيت خود يگانه مي سازد،تا خود را با محيط اجتماعي اي كه بايد در آن زيست نمايد، تطبيق دهد. بروس كوئن در كتاب مباني جامعه شناسي،تعريفي مختصري از آن را ارائه مي دهد: «جامعه پذيري فرآيندي است كه به انسان راه هاي زندگي كردن در جامعه را مي آموزد، و به انسان شخصيت مي دهد و ظرفيت هاي او را در جهت انجام وظايف فردي به عنوان عضو جامعه توسعه مي بخشد.
- عوامل جامعه پذيري افراد
جامعه پذيري فرآيندي است كه به موجب آن جامعه فرهنگش را از نسلي به نسل ديگر انتقال مي دهد و فرد را با شيوه هاي پذيرفته شده و تأييد شده زندگي سازمان يافته اجتماعي سازگار مي كند. از سوي ديگر فرد در جريان اين فرآيند خود را با محيط اجتماعي پيرامون خود سازگار مي نمايد.كاركرد جامعه پذيري آنست كه استعدادها و اموري را كه فرد به آن نيازمند است فرامي گيرد، و نظام ارزش ها،آرمان ها و انتظارات متقابل جامعه را به فرد منتقل مي نمايد و چگونگي ايفاي نقش را به فرد آموزش مي دهد. اين فرآيند كه داراي مراحل گوناگوني است كه از بدو تولد تا آخر عمر را در بر مي گيرد، عوامل متعددي ايفاي نقش مي كنند كه ما در اين بخش به تبيين مهمترين عوامل آن مي پردازيم. از ميان اين عوامل، برخي بصورت آشكار و برخي ديگر بصورت پنهان و نا خودآگاه به اين امر مبادرت مي ورزند. نكته ديگر اينكه نبايد اهميت اين عوامل را يكسان پنداشت؛ زيرا درجه تأثير پذيري فرد از هريك از اين عوامل در دوره هاي زماني مختلف از زندگي فرد ممكن است متفاوت باشد كه در ذيل اين عوامل را بررسي مي كنيم.
الف) تبيين ارتباط بين نقش خانواده با جامعه پذيري افراد
در ميان عوامل مختلف جامعه پذيري، نقش خانواده از برجستگي خاصي برخوردار است، علت اين امر را مي توان در اين واقعيت جست كه اولاً شكل گيري شخصيت افراد تا حدود زيادي در خانواده صورت مي گيرد و فرزندان عمدتاً ويژگي هاي رفتاري والدين خود را كسب مي كنند؛ ثانياً اين نقش خانواده بيشتر هنگامي مشاهده مي شود كه فرد در سال هاي اوليه زندگي خود قرار دارد و شخصيت وي همچون لوح سفيدي براي اولين بار در حال شكل گيري است.
محيط خانوادگي عامل قطعي مؤثر در ايجاد شرايط سازنده اي است كه ارزش ها و گرايش هاي شخص را شكل مي دهد. بخش مهمي از اين فرآيند در درون خانواده بصورت عمدي و آگاهانه انجام مي پذيرد ولي بخش زيادي از آن نيز كاملاً ناخودآگاه است. الگوهاي كنش متقابل اجتماعي درون خانواده ممكن است مدل هاي ناخواسته را براي شكل گيري رفتار و شخصيت بعدي كودكان، يعني زماني كه به بلوغ و دوره جواني مي رسند، فراهم سازد. به هر حال اگر جامعه پذيري يا «اجتماعي شدن» فرآيندي باشد كه نسل هاي مختلف يك جامعه را به يكديگر پيوند مي دهد «خانواده» از عوامل عمده جامعه پذيري از دوران كودكي تا جواني و پس از آن است كه بصورت يك سلسله مراحل پي در پي رشد و تكامل، نسل ها را به يكديگر مربوط مي سازد.
همانطور كه پروفسور ماسگروو نيز تأييد كرده «خانواده» عامل اصلي و تعيين كننده در جامعه پذيري افراد مي باشد.
خانواده اولين جايي است كه مجموعه اي از ارزش ها و هنجارهاي جامعه به فرد القا مي شود و ميزاني از دانش و آگاهي اجتماعي و سياسي در اختيار وي قرار داده مي شود. خانواده مهمترين آموزشگاه كودك پيش از آغاز تحصيلات رسمي او محسوب مي شود. عمل آگاهانه يا ناآگاهانه اعضاي خانواده در برابر كودك ، او را براي جامعه آينده آماده مي كند. به عقيده صاحبنظران، روند و نتايج آموزش و پرورش كودك در درجه نخست به شيوه زندگي خانواده، كه واحد اساسي و مركزي جامعه است و به ويژه به مناسبات ميان پدر و مادر بستگي دارد. خانواده شخصيت كودك، سپس شخصيت نوجوان و سرانجام شخصيت جوان را شكل مي دهد.
اما فرآيند جامعه پذيري در محيط خانواده نه با فشاري فلج كننده همراه است و نه معلول تقليدي بي هدف است كه كوركورانه انجام گيرد، بلكه همانگونه كه «استوتزل» مي گويد اين فرآيند عبارت از «سازگاري كاملاً هدف داري» است كه به عوض آنكه كودك علي رغم ميل خود آن را تحمل كند،آن را مي طلبد و در واقع نوعي سازگاري حساب شده و ارادي است. ثانياً كودك با كسب تجارب مشخص در دوره هاي بعد زندگي و آرمان هايي كه رفته رفته بر اثر اين تجارب براي خود ترتيب مي دهد، الگوي اوليه شخصيت او را دگرگون مي سازد و شخصيت نهايي او در واقع نتيجه انطباق هايي است كه در سراسر عمر به نحو پويايي در مواجهه با اوضاع و احوال اجتماعي و فرهنگي و قبول مقام هاي مختلف و ايفا نقش هاي مربوط به آن، از او سر مي زند. امروزه نقش خانواده بعنوان يكي از عوامل جامعه پذيري دچار تغيير شده است و برخلاف گذشته فرزندان و به ويژه جوانان براي مدت زمان بيشتري در معرض تأثير ساير عوامل قرار دارند.كه در ذيل به اين عوامل خواهيم پرداخت.
ب) تبيين ارتباط بين نقش نظام آموزشي باجامعه پذيري افراد
جامعه پذيري فرآيندي است كه از طريق آن افراد، دانش ها، مهارت ها، ارزش ها و الگوهاي رفتاري جامعه خويش را كسب مي كنند. در كودكي جامعه پذيري از خانواده آغاز مي شود،اما آژانس هاي مختلفي پس از خانواده ايفاي نقش مي كنند و هريك از اين آژانس ها مي توانند مسيرهاي مختلفي را به كودك آموزش دهند كه ناشي از فرهنگ آژانس مؤثر بر شناخت كودك است و مي تواند نشئت گرفته از فرهنگ جامعه ،خرده فرهنگ ها و حتي وضعيت خاص رواني يك شخص باشد و بنابراين اين آژانس ها مي توانند مسيرهاي گوناگون و گاه متعارض و متضادي را به كودك القا كنند كه در نهايت معرفت كسب شده توسط كودك مي تواند از انطباق كامل با فرهنگ جامعه تا ضديت با فرهنگ غالب، متغير باشد. نخستين آژانسي كه از سوي جامعه و با هدف جامعه پذيري كودك ايجاد و وارد عمل مي شود نهاد رسمي آموزش و پرورش است.كه هدف اصلي اين نهاد همان جامعه پذير كردن يا آماده ساختن كودك براي حضور و درك به موقع و هماهنگ ساخت ها،كاركردها و فرهنگ جامعه جهت نشان دادن عملكرد معقول اعم از واكنش ها، رفتار يا كنش، در جهت رفع نيازها و رسيدن به اهداف جمعي است. در اين مرحله مؤسسات آموزشي مختلف در چارچوب نظام آموزشي، نقش اساسي تري را در جامعه پذير كردن و رشد شخصيت فرد بر عهده مي گيرند.
1-كودكستان، براي كودك دنيايي است كه در آن ارتباط با ديگران، همسازي، يادگيري اجتماعي و اطاعت از بزرگتر به گونه اي متفاوت از خانواده آموخته مي شود.
2- دبستان فقط به آموزش خواندن و نوشتن، حساب و علوم نمي پردازد؛ بلكه كودك يا نوجوان در جريان آن با ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي و قواعد بازي آشنا مي شود. در اين مرحله، مدرسه نقش جامعه پذيركردن را بيشتر از خواندن و نوشتن ايفا مي كند. دانش آموز در حين آموزش، وقت شناسي، نظم، ارتباط گروهي، احترام به ديگران، همزيستي و همنوايي، رعايت بهداشت و ... را نيز فرا مي گيرد و در خود دروني مي كند و از اين طريق رشد شخصيت پيدا مي كند.
3- دبيرستان گرچه مسئوليت انتقال دانش و مهارت و تكنيك و آماده كردن فرد براي قبول مسئوليت اجتماعي و پذيرش حرفه و شغل را بر عهده دارد؛ ولي در جريان چنين آموزشي هم روند جامعه پذيري با آموزش درس هايي همچون تعليمات اجتماعي، تعليمات ديني، تاريخ و جغرافيا و ... ادامه دارد. بعلاوه دانش آموز با شركت در گروه هاي ورزشي، خيريه، پژوهشي، نمايش ها،گروه هاي سخنراني و ... زندگي اجتماعي را تجربه مي كند.
4- در مراحل عالي و سطوح دانشگاهي نيز كه آموزش به لحاظ تخصص و مهارت در سطوح بالاتري است، باز هم جامعه پذيري بطور رسمي يا ضمني جريان دارد، از قبيل مفهوم عدالت اجتماعي، درك مشاركت در امور اجتماعي، فهم علل نابرابري هاي اجتماعي، اوقات فراغت، حقوق بشر و... .
نظام آموزشي با انتقال ارزش ها و الگوهاي رفتاري، قوانين و مقررات بصورت يكسان در كليه سطوح جامعه و بوسيله نهاد مدرسه و دانشگاه موجبات همگوني و انسجام اجتماعي را فراهم مي آورد. نظام آموزشي با تدريس زبان رسمي عامل مهمي در وحدت ملي و ايجاد ارزش هاي مشترك و مفاهيم اجتماعي يكسان بين گروه ها خرده فرهنگ ها و اقوام مختلف جامعه است و از اين طريق عامل مهمي درجامعه پذيري افراد و سرانجام همبستگي و انسجام اجتماعي به شمار مي رود.
پ) تبيين ارتباط بين نقش گروه همسالان با جامعه پذيري افراد
يكي ديگر از عوامل جامعه پذيري گروه همسالان است.گروه همسالان متشكل از افرادي مي باشد كه درون يك مجموعه سني خاص قرار مي گيرند و معمولا در سراسر زندگي شان ارتباطات نزديك و دوستانه برقرار مي كنند كه نمونه يك مجموعه طبقات سني بعنوان مثال دانش آموزان يك مدرسه يا دانشجويان يك دانشگاه مي باشند. افراد حجم عظيمي از اطلاعات و نگرش ها را از همسالان و دوستان خود بصورت غير رسمي فرا مي گيرند.گروه هاي همسالان و دوستان، حس ارزشمند بودن را در فرد ايجاد مي كنند. دوستان به تبادل عقايد و اطلاعات مي پردازند و به شكل دهي ديدگاه هاي يكديگر درباره جهان خارج و پديده هاي آن كمك مي كنند. از آنجا كه افراد مايلند ديگران آن ها را دوست داشته باشند و به آن ها احترام بگذارند، افراد غالباً ارزش ها و رفتار خود را به گونه اي جرح و تعديل مي كنند تا با انتظارات كساني كه با آنان تعامل دارند همخواني داشته باشد. اين امر بطور خاص در دوران نوجواني و جواني حائز اهميت است كه تماس با افراد همسن، نوعي احساس امنيت را در جوانان ايجاد مي كند و حتي ممكن است رفتار وي را بيش از هر عامل ديگري شكل دهد.در مواردي كه جامعه اي شاهد شكاف و تضاد بين نسل ها باشد يا نسل هاي مختلف تجربيات متفاوتي داشته باشندگروه همسالان و دوستان اهميت فزاينده اي مي يابد. اهميت گروه همسالان و دوستان در جامعه فعلي ما به علت گسترش بي رويه شهرنشيني و تبعات آن از جمله كاهش نفوذ و اقتدار والدين و نهادهاي سنتي و همچنين طولاني شدن دوره جواني در اثر گسترش آموزش از يكسو و بيكاري و بالا رفتن سن ازدواج از سوي ديگر افزايش يافته است.گروه همسالان و دوستان ممكن است بر مبناي محله، مدرسه، دانشگاه، سن يا يك فعاليت مشترك و يا آميزه اي از اين عوامل تشكيل گردد. فقدان نهادهاي سازمان يافته كافي براي اوقات فراغت جوانان باعث شده است كه اهميت گروه همسالان و دوستان در شرايط فعلي جامعه افزايش يابد.
ت) تبيين ارتباط بين نقش وسايل ارتباط جمعي با جامعه پذيري افراد
عامل ديگري كه در فرآيند جامعه پذيري بايستي مورد توجه قرار گيرد، وسايل ارتباط جمعي است. انسان امروز به لحاظ شرايط حاكم بر زندگي اجتماعي، هرگز نمي تواند خود را از وسايل ارتباط جمعي و اخبار دنيايي كه اورا در بر گرفته است، مستغني بداند. جهان پهناوردر اثر پيشرفت هاي شگرف وسايل ارتباطي بسيار كوچك جلوه كرده است، به گونه اي كه مك لوهان لقب دهكده جهاني بدان داده و براي توصيف نقش تعيين كننده ارتباطات در زندگي اجتماعي انسان، اين برهه را «عصر ارتباطات» نام نهاده اند. نظام كنترل شده رسانه هاي جمعي نقش مؤثري در جامعه پذيري ايفا مي كند.
با افزايش هر چه بيشتر تفكيك حوزه خانه از محل كار و رسمي شدن آموزش، نظارت اوليا بر جوانان محدودتر شده و رسانه اين جاي خالي اوليا را هرچه بيشتر پر كرده و ارزشمند تر مي شود.گرچه شايد بيننده خود آگاه نباشد، اما اطلاعات و دانش ها به درون ضمير ناخودآگاه او جاري شده، بي آنكه خود بداند اين ارزش هاي تلقيني در آن ها ديده مي شود. اين دانش ها كه بصورت تصاوير و به حالت متمركز توليد مي شوند، بوسيله رسانه هاي جمعي به داخل ذهن توده اي تزريق شده و به همسان كردن رفتار كه مورد نياز نظام توليد صنعتي است كمك مي كند.
اثرات وسايل ارتباط جمعي بسيار گسترده و گوناگون است، اين اثرات ممكن است بصورت دراز مدت و كوتاه مدت انجام گيرد. اين اثرات ممكن است ناشي از محتواي برنامه ها باشند و همچنين احتمال آن مي رود كه بر روي عقايد، ارزش ها، اطلاعات، مهارت ها، گرايش ها و رفتارهاي ظاهري تأثير بگذارند. درهمان حال برنامه هاي رسانه ها،گرايش هاي جوانان به موقعيت شغلي، مصرفي، سياسي، عشق و زندگي خانوادگي را شكل مي دهد و از اين راه مي تواند بر كنترل غير مستقيم بينندگان خود نقشي داشته باشد.
قدرت و اثرات رسانه هاي جمعي ، سال هاي بسياري است كه توجه جوامع را به خود جلب كرده است. اعضاي خانواده هر يك جداگانه و يا در كنارهم با وسايل ارتباط جمعي مرتبط و پيوسته هستند و حواس خود را به پيام هاي اين رسانه پيوند مي زنند. در جريان جامعه پذيري افراد توسط رسانه هاي جمعي، هنجارهاي گروهي زير به افراد آموخته مي شود:
1-آداب اجتماعي: شامل غذا خوردن،نشستن،تعارف كردن
2-شعائر اجتماعي : مناسك ديني، آداب و تشريفات يك آيين خاص كه داراي قدمت و اهميت فراوان باشد.
3-اخلاق اجتماعي: رسوم اجتماعي مهمي كه جامعه نقض آن ها را سخت ناپسند بشمارد.
4-مقررات اجتماعي: رسم هايي كه جامعه با خواست و آگاهي به وجود مي آورد مثل مقررات راهنمايي و رانندگي.
در نتيجه يادگيري اين آموزش ها كه جملگي بر اثر امكان يادگيري اجتماعي حاصل از استفاده از رسانه هاي جمعي است ،شخص با جامعه پيام فرست همنوا و همرنگ شده ،ارزش ها و هنجارهاي مذكور را دروني كرده و به نظم جامعه مورد نظر كمك مي كند.بنابراين ما در معرض انواعي از وسايل ارتباط جمعي مانند راديو، تلويزيون، فيلم، مجله، روزنامه،كتاب، اينترنت و ماهواره قرار داريم. سوالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه نقش رسانه هاي جمعي در جامعه پذيري افراد چيست؟همانطور كه مي دانيم وسايل ارتباط جمعي داراي كاركردهاي گوناگوني هستند؛ از جمله آموزش، اطلاع رساني و انسجام دهي، فعاليت هاي فرهنگي ،آموزشي و تفريحي.
آموزش: وسايل ارتباط جمعي به لحاظ ويژگي منحصر بفردي كه دارند، چنانچه به درستي بكار گرفته شوند، مي توانند همانند مدرسه و دانشگاه در تربيت و آموزش افراد جامعه به خوبي عمل كنند. رسانه ها حتي از جهاتي نسبت به مدرسه و دانشگاه از امتيازاتي برخوردارند. مدرسه و دانشگاه از آغاز تا پايان محدوديت زماني دارند؛يعني فقط سال هايي چند از حيات كودك يا جوان را به خود مشغول مي دارند، اما وسايل ارتباط جمعي بي هيچ محدوديت در تمامي مراحل زندگي با انسان هايند و از آغاز تا پايان عمر را مي پوشانند. رسانه هاي ارتباط جمعي چه مكتوب (روزنامه، مجلات،كتاب و...) و چه غير مكتوب (راديو، تلويزيون،اينترنت، ماهواره و ...) بزرگترين سهم را در راه انتقال ميراث فرهنگي و فكري بشريت به عهده گرفتند و تعالي فرهنگ انساني را موجب مي شوند.
اطلاع رساني و انسجام دهي: وسايل ارتباط جمعي، مردم را از رويدادهاي داخلي و خارجي آگاه مي سازند. اين گونه وسايل موجب آگاهي سريع مردم از اوضاع يكديگر و حوادث و رويدادهاي جهان مي شوند. بنابراين نظام ارتباط جديد عهده دار اداره كردن و سازمان دادن و حفظ رابطه متعادل بين دو نيروي علم و فناوري در جامعه است، به گونه اي كه جامعه با حفظ استمراري و پايداري خود، توانايي انطباق و دگرگوني را هم داشته باشد.
فعاليت هاي فرهنگي،آموزشي و تفريحي: رسانه هاي گروهي زمينه هاي تفريح و سرگرمي افراد جامعه را در اوقات فراغت فراهم مي آورند. بنابراين بخشي از كاركرد رسانه هاي گروهي، تفريح و تفنن براي افراد جامعه است. اين گونه برنامه ها نيز ضمن برخورداري از جنبه هاي تفنني، مي توانند با فعاليت هاي فرهنگي و آموزشي همراه شوند. بنابراين رسانه هاي جمعي مردم را در برابر جامعه اي كه بايد به آن مرتبط باشند و به گونه شايسته اي آن را بپذيرند و از ماهيت قواعد و هنجارهاي آن شناخت پيدا كنند، مهيا مي نمايند و اين عمل نيز توسط فرآيند جامعه پذيري صورت مي گيرد.
اما بايد دانست كه رسانه هاي گروهي مانند تلويزيون، سينما،مطبوعات و اينترنت از جمله عواملي هستند كه مي تواند در هدايت و تربيت و سازندگي و بالا بردن شعور اجتماعي افراد نقش مؤثري ايفا كند و برعكس آن نيز مي تواند اتفاق بيفتد، يعني اگر جهت آن خلاف خير و صلاح عمومي باشد مي تواند باعث گمراهي و انحراف و فساد و آلودگي و گاه بزهكاري شود. در نوجوانان تأثير سينما، اينترنت، تلويزيون بيش از راديو است. مشاهده فيلم هاي وحشتناك و فيلم هاي همراه با قتل و كشتار، سرقت هاي مسلحانه، صحنه هاي وقيح روابط جنسي در بيننده تأثيراتي برجا مي گذارد كه گاه ممكن است به صورت بروز عقده ها، پريشاني هاي رواني و انحرافات اخلاقي و حالات بيمار گونه در اطفال و نوجوانان منعكس مي شود. اين اثرات در افرادي كه داراي زمينه هاي رواني باشد به مراتب شديدتر و عميق تر است. ميل نهفته سرگرم شدن، زيستن در جهاني تخيلي، شركت غير مستقيم در حوادث مهيج، شناختن شخصيت هاي جذاب و هيجان انگيز، فراموش كردن زندگي واقعي، گريز از ملاك هاي روزمره، راز جذابيت رسانه ها مي باشد وبه واسطه جذابيتشان اثرات روحي و تربيتي بر اطفال و نوجوانان مي گذارد. معمولاً با استفاده از تلويزيون، اينترنت و ... سعي مي شود فرآيند اجتماعي شدن صورت گيرد. مي توان بعد از خانواده مهم ترين وسيله اجتماعي شدن كودكان را رسانه دانست. از طريق اين وسايل مي توان به يك فرهنگ صدمه زد، يك فرهنگ را به نابودي كشاند ويك فرهنگ را توسعه داده و آن را در ديگر مراكز فرهنگي اشاعه داد و يك فرهنگ را از ورطه نابودي نجات داد.
پيشينه پژوهش هاي انجام شده در رابطه با موضوع تحقيق
ضمن بررسي هاي به عمل آمده پيرامون موضوع تحقيق دريافتيم كه تحقيقات بيشماري پيرامون موضوع انجام گرفته است كه در ادامه برخي از مهمترين آن ها را ارايه مي دهيم:
- پيشينه خارجي تحقيق
1- در سال ۲۰۰۳ تحقيقي با عنوان «مصرف رسانه هاي جمعي در ميان نوجوانان» توسط جمعي از پژوهشگران اسپانيايي جهت توصيف مصرف رسانه هاي جمعي (تلويزيون، تلفن هاي همراه، كامپيوتر، اينترنت و بازي هاي ويدئويي) در ميان نوجوانان و تجزيه و تحليل تأثيرات آن بر روي سلامتي و پيشرفت آن ها صورت پذيرفته است. در اين تحقيق كه به روش پيمايشي صورت گرفته است، از نمونه اي آماري شامل ۸۸۴ نوجوان ساكن شش شهر ايلات كانتابرياي اسپانيا كه بين ۱۴ تا ۱۸ سال سن داشتند و در مقاطع سوم و چهارم دبيرستان مشغول تحصيل بود ه اند، استفاده شده است. يافته ها نشانگر اين هستند كه نوجوانان در طول ايام هفته بطور ميانگين ۳ ساعت در روز و در روزهاي تعطيل آخر هفته نيز بطور ميانگين ۲/3 ساعت در روز را به تماشاي تلويزيون مي پرداختند. استفادة آن ها از كنسول هاي بازي نيز بطور ميانگين ۶۹/0 در روز ( ۴۱ دقيقه) در طول هفته و ۰۹/۱ ساعت در روز ( ۶۵ دقيقه) در تعطيلات آخر هفته را شامل مي شود. اين افراد از اينترنت نيز به ميزان ۸۳/0 ساعت ( ۴۹ دقيقه) در روز در طول ايام هفته و ۱۵ / ۱ ساعت در روز ( ۶۹ دقيقه) در تعطيلات آخر هفته استفاده مي كنند. 2/87 درصد نوجوانان داراي تلفن همراه هستند (اين آمار در برگيرنده ۶ /۹۱ درصد دختران 4/82 درصد پسران مي باشد). نوجوانان بطور ميانگين در سن ۱۳ سالگي اولين تجربه كار با تلفن همراه را كسب كرده اند. هزينه ماهانه تلفن همراه براي دختران بالغ بر15 واحد پولي و براي پسران بالغ بر ۱۰ واحد پولي مي شود و همچنين از تلفن هاي همراه نيز غالباً براي ارسال پيامك بهره گرفته مي شود. تقريباً نيمي از نوجوانان ( ۴/46 درصد) تلفن همراه خود را با خود به دبيرستان مي برند و آمارها نشان مي دهند كه بطور ميانگين در ميان اعضاي خانواده هاي آن ها حداقل سه تلفن همراه وجود دارد. اكثر آن ها ( ۱/82 درصد) علاقمند به گشت و گذار در اينترنت مي باشند اما در اين ميان پسران ترجيح مي دهند كه بيشتر به گشت و گذار و دانلود بازي بپردازند و دختران علاقه بيشتري به چت و ارسال ايميل از خود نشان مي دهند. ۶۲ درصد نوجوانان به كافينت رفته اند و ۸/ 40 درصد آن ها، بويژه پسران (۳۳ درصد از پسران در مقابل 7 / ۷ درصد از دختران)، نيز از وب سايت هاي پرونوگرافي بازديد كرده اند. درحدود دوسوم از نوجوانان ( ۵/71درصد)، بويژه پسران ( ۸۷ درصد از پسران در مقابل 57 درصد دختران)، از كنسول بازي هاي ويدئويي برخوردار بوده اند. علاوه براين آن ها بطور ميانگين از سن ۸/8 سالگي بازي با اين وسايل را آغاز كردند. در اين خصوص پسران بيشتر ترجيح مي دهند كه بازي هاي تيراندازي، مبارزه اي، ورزشي و اتومبيل راني را انجام دهند. در مقابل اين امر دختران به بازي هاي ماجراجويانه علاقمند هستند. تقريباً يك چهارم اين نوجوانان (2/22 درصد) پول خود را صرف بازي هاي ويدئويي و كافينت ها مي كنند. (پسران بطور ميانگين 06/27 درصد واحد پولي در ماه و دختران 81/16 واحد در ماه).
محققان اين پژوهش معتقدند كه بطور كلي متخصصان امور اجتماعي و بخصوص متخصصان امور بهداشت و سلامت مي بايست كه آموزش هاي بهداشتي در مورد مصرف رسانه هاي جمعي را از طريق تشويق و تعليم نوجوانان در مورد استفاده معقولانه از اين وسايل افزايش دهند. آن ها در ادامه مي افزايند كه والدين بايد محدوديت استفاده كمتر از دو ساعت را براي استفاده از رسانه هاي جمعي براي نوجوانان خود اعمال كرده و از اينكه اين وسايل در اتاق خواب آن ها وجود داشته باشد ممانعت بعمل آورند. همچنين معتقدند كه والدين مي بايست كه نوجوانان خود را در مورد بازي هاي ويدئويي دسترسي به اينترنت و كاربرد ايميل آموزش داده و بر آن نظارت كنند(۲۰۰۳ Sanz, Figuero et al).
2-پژوهش «مطالعه در باب مصرف رسانه» توسط ميلوارد براون از اعضاي اتحاديه اي اروپايي تبليغات تعاملي در اكتبر سال ۲۰۰۴ انجام گرفته است. هدف از انجام اين پژوهش ارزيابي نحوه تخصيص زمان شهروندان اروپايي نسبت به مصرف رسانه هايي چون تلويزيون، راديو، روزنامه، مجله و اينترنت بوده است. محقق در اجراي پژوهش خود از نمونه آماري ۷۰۰۰ نفري ذيل بهره برده و براي جمع آوري داده ها نيز از انجام مصاحبه تلفني با هريك از اين افراد استفاده نموده است.
• تعداد ۱۰۰۰ نفر از هر يك از كشورهاي بريتانيا، فرانسه، آلمان، اسپانيا و ايتاليا
• تعداد ۵۰۰ نفر از هر يك از كشورهاي بلژيك و هلند
• تعداد ۳۳۳ نفر از هريك از كشورهاي دانمارك، سوئد و نروژ
يافته هاي برآمده از اين تحقيق اشاره مي كنند كه در حال حاضر تقريباً نيمي از اروپاييان (48 درصد) از اينترنت استفاده به عمل مي آورند. ضريب نفوذ اينترنت در بازارهاي اروپاي شمالي بالا بوده و بطور ميانگين دوسوم پاسخگويان در اين بازارها به اينترنت دسترسي داشته اند. ضريب نفوذ اينترنت در كشور هلند نيز تقريباً به همين ميزان مي باشد. اين در حالي است كه كمترين ضريب نفوذ اينترنت كه ۳۴ درصد مي باشد مربوط به كشور اسپانيا است. نيمي از افراد مورد مطالعه كمتر از پنج ساعت از وقت خود را در هفته صرف اينترنت مي نمايند. در مقابل ۱۰ درصد از اين افراد بيش از ۲۶ ساعت از زمان خود را در هفته به استفاده از اينترنت مي گذرانند. تلويزيون با مصرف ميانگين پنج روز در هفته به عنوان پرمصرف ترين رسانه شناخته مي شود بطوريكه از تمام اوقاتي كه اروپائيان صرف انواع رسانه ها مي كنند. تلويزيون با ۳۳ درصد بالاترين سهم را نصيب خود كرده، پس از آن راديو با ۳۰ درصد رتبه دوم را از آن خود ساخته است. در رده هاي سوم و چهارم و پنجم نيز به ترتيب اينترنت با ۲۰ درصد، روزنامه ها با ۱۱ درصد و مجلات با ۸ درصد جاي گرفته اند.
3- در آسيا، در تايوان (ينگ و تونگ 2004) كره (ونگ ، لي و چنگ، 2003)، هندوستان(نلوا و اناند 2003) و هنگ كنگ (چك و ليونگ 2004) پژوهش هايي در زمينه اعتياد به اينترنت انجام شده است. سندرز وهمكاران (2000) در پژوهشي نشان دادند كه استفاده مداوم از اينترنت با افسردگي و انزواي اجتماعي نوجوانان همراه است. بولن و هري (2000 ، به نقل از معيدفر و همكاران، 1384) به اين نتيجه رسيدند كه هرچه جوانان زمان بيش تري را با اينترنت سر كنند، درمقابل از ميزان زماني كه صرف محيط اجتماعي واقعي شان خواهند كرد، كاسته خواهد شد.
4- يانگ (1998) در مطالعه اي كه انجام د اد، دريافت كه 80 درصد از پاسخ گويان، كاربران وابسته به اينترنت بودند كه انگاره هاي رفتار معتادانه قابل توجهي را از خود بروز دادند. وي خاطر نشان مي سازد كه وابستگي به اينترنت، گسست ها و انقطاع هاي شديدي در زندگي تحصيلي، اجتماعي، مالي و شغلي مشاركت كنندگان ايجاد كرده است.
5- در مطالعه شوتون (1997) مشخص شد كه كاربران كامپيوتر، تمايل چنداني به يادگيري مهارت هاي اجتماعي از خود نشان نمي دهند.
6- موراهان و همكاران(2000) براي سنجش ميزان شيوع و رابطه آسيب شناختي استفاده از اينترنت بين دانشجويان دانشگاه تايوان، به اين نتيجه رسيدند كه مردان به طور متوسط نمرات بالاتري را در علايم آسيب شناسي استفاده از اينترنت نسبت به زنان به دست آوردند.
7- تامپسون (1995) به مطالعه اختلالات اعتياد اينترنتي در بين مردم پرداخت . بر اساس نتايج مطالعه ايشان، 72 درصد از پاسخ گويان اذعان به وجود نوعي اعتياد و يا وابستگي به اينترنت در خود داشته اند و 33 درصد از آن ها نيز به اثرات سوء استفاده از اينترنت بر زندگي شان اشاره كرده اند.
8- گرينفلد (1998) در مطالعه اي كه روي كاربران اينترنت انجام داد، پي برد كه 7/5 درصد از نمونه تحقيق وي داراي معيار استفاده غير ارادي از اينترنت بودند. از ميان اين افراد، عمده ترين مواد مصرفي اينترنت عبارتند از: اتاق هاي چت، هرزه نگاري، خريد آن لاين و نامه الكترونيكي، هم چنين، حدود يك سوم از مشاركت كنندگان در اين مطالعه اظهار داشته اند كه آن ها از اينترنت به عنوان يك روش فرار از وضع هميشگي ويا تغيير خلق و خوي شان استفاده مي كنند.
9- بولن و هري (2000 ، به نقل از معيدفر و همكاران، 1384) در مطالعه خود به اين نتيجه رسيدند كه هر چه جوانان زمان بيشتري را با اينترنت سر كنند، در مقابل از ميزان زماني كه صرف محيط اجتماعي واقعي شان خواهند كرد، كاسته مي شود. به علاوه آن كه جوانان معتاد به اينترنت همانند ساير معتادان، دچار علايم و شاخصه هاي اعتياد مشخص هستند. بر اساس نتايج مطالعه اندرسون (به نقل از ولس، 1382) به روي دانشجويان، 10 درصد از پاسخ گويان داراي معيارهاي وابستگي به اينترنت بوده و اكثريت كساني هم كه استفاده اعتيادي از اينترنت داشتند، مرد و از دانشجويان رشته هاي فني بوده اند.
10- زي هورجاناتان جي (2001) تأثير اينترنت را در زمينه اجتماعي از سه بعد كاركرد خانواده، فعاليت هاي اوقات فراغت، آزادي هاي فردي و پنهان كاري مورد بررسي قرار داده اند. در مورد كار كرد خانواده، فعاليت با اعضاي خانواده است كه بين استفاده كنندگان و عدم استفاده كنندگان تفاوت معني داري بوجود مي آورد. در مورد اوقات فراغت سه متغير از پنج متغير كه مربوط به روزنامه خواندن، گوش دادن به راديو و تماشاي تلوزيون، ارتباط با دوستان، در بين استفاده كنندگان و كساني كه از اينترنت استفاده مي كنند تفاوت معني داري وجود دارد ، تأثير بر آزادي هاي مدني مربوط به خشونت و محتوي وقيع و به دست آوردن نوع دوستان است، كه در بين استفاده كنندگان و عدم استفاده كنندگان تفاوت معني داري وجود دارد.
11- مي توان به تحقيق ليونگ و لي اشاره كرد. اين دو نفر در بخشي از مطالعات خود به بررسي تأثير فعاليت هاي اينترنتي و فعاليت هاي فراغتي بر حمايت اجتماعي و كيفيت زندگي پرداختند. حجم اين مطالعه 1192 نفر از افراد 15– 64 هنك كنگ در سال 2002 بوده است. اطلاعات اين تحقيق با استفاده از پرسشنامه ساخت يافته جمع آوري شده است. در اين مطالعه فعاليت هاي فراغتي به دو دسته فعاليت هاي مردم محور و مكان محور تقسيم شده اند. از جمله فعاليت هاي مردم محور مي توان به تعاملات اجتماعي با خانواده و دوستان نام برد و از جمله فعاليت هاي مكان محور نيز مي توان از گردش در پارك، حضور در مكان هاي تفريحي و ورزشي ياد كرد. اما در نتايج تحقيق شاهد هستيم كه چهار عامل بر رفتار كساني كه فراغت خود را به اينترنت اختصاص مي دهند، اثر گذار هستند: لذت جويي، اجتماعي بودن، جستجوي اطلاعات، تجارت الكترونيك. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه ابعاد لذت جويي، اجتماعي بودن، جستجوي اطلاعات با بعد اطلاعاتي و احساسي حمايت اجتماعي به طور معنا داري ارتباط داشته اند. لذت جويي با بعد تعامل اجتماعي حمايت اجتماعي رابطه معني دار داشته است. بعد اجتماعي بودن با كيفيت زندگي رابطه معكوس و معني دار داشته است. شايد توضيح اين يافته اين باشد كه افرادي كه وقت زيادي صرف ارتباط برقرار كردن از طريق اينترنت و صحبت كردن درباره احساسات شخصي شان مي كنند، از فعاليت هاي ارزشمند ديگر نظير فعاليت هاي فراغتي، ارتباطات اجتماعي، خواب و ... باز مي مانند و لذا كيفيت زندگي آن ها پايين مي آيد.
نتايج در خصوص فعاليت هاي فراغتي نشان مي دهد كه بعد اطلاعاتي و احساسي حمايت اجتماعي با فعاليت هاي فراغتي مردم محور نظير گفت و گوي رو در رو با خانواده و والدين، مشاركت در فعاليت هاي مذهبي و اجتماعي رابطه دارد. علاوه بر اين مردم از طريق فعاليت هاي مكان محور نيز حمايت اطلاعاتي و احساسي پيدا كرده اند، و فعاليت هاي فراغتي مكان محور و مردم محور با كيفيت زندگي رابطه معني دار مثبت داشته اند.
12- يك پژوهش با عنوان «نقش استفاده از اينترنت در افسردگي و انزواي اجتماعي نوجوانان»كه توسط كريستوفر ساندرز انجام شده و نتايج آن در مجله Adolesenceمنتشر شده پرسشنامهاي در اختيار 89 دانشآموز سال آخر دبيرستان قرار گرفته و درباره موارد زير تحقيق شده است :
1- ميزان استفاده از اينترنت: كم (كمتر از يك ساعت در روز)، متوسط (بين يك تا دو ساعت در روز)، زياد (بيش از دو ساعت در روز)
2- ارتباط با مادر، پدر و همسالان
3- افسردگي
با توجه به نتايج حاصله، كساني كه نسبت به ديگران كمتر از اينترنت استفاده ميكردند، ارتباط بيشتري با مادر و دوستان خود داشتند. در اين تحقيق تنها گروههاي كاربران زياد و كم اينترنت مورد مقايسه قرار گرفتند. تحليل مجذور خي نشان ميدهد كه اين گروه از نظر برخي عوامل دموگرافيك مانند جنس، نژاد و جايگاه اقتصادي- اجتماعي با يكديگر تفاوتي ندارند. هر يك از دو گروه كاربران زياد و كم اينترنت با استفاده از آزمونهاي مستقل t از نظر درجات ارتباط و افسردگي مقايسه شدند. كابران كممصرف اينترنت در مقايسه با كاربران زياد آن به طور چشمگيري رابطهاي بهتر با مادران و دوستانشان داشتند، اما هيچ تفاوت قابل ملاحظهاي بين كاربران كم و كاربران زياد اينترنت از نظر ارتباط با پدر ميزان افسردگي وجود نداشت. نتايج نشان ميدهد كه استفاده زياد از اينترنت با پيوند ضعيف اجتماعي مرتبط است. بر عكس كاربراني كه از اينترنت كمتر استفاده ميكنند، به طور قابل ملاحظهاي با مادر و دوستانشان ارتباط بيشتري دارند. اين نتايج جهتگيري خاصي را نشان نميدهند. مثلاً نميتوان گفت كه آيا نوجوانان داراي ارتباطات ضعيف اجتماعي به طرف فعاليت اينترنتي ارتباطات اجتماعي را كاهش ميدهد.
13- براساس نتايج تحقيقي كه اخيرا از سوي كالج بوستون و دانشگاه ماسا چوست ترتيب داده شده بود، با عنوان «تأثير رايانه بر كيفيت يادگيري دانش آموزان» مشخص شد انجام كارهاي عادي باعث تأثير مثبت بر نحوه عملكرد آن ها در آزمون هاي مدرسه مي شود.
در اين تحقيق كه در خصوص كارآيي افراد و كار با رايانه انجام شده بود، بيش از 986 مدرسه گوناگون مورد بررسي قرار گرفتند و مشخص شد دانش آموزاني كه معمولاً از رايانه شخصي براي انجام كارهاي عادي از جمله نوشتن مقالات مدرسه استفاده مي كنند. در آزموني يكسان نسبت به همكلاسان خود كه كمتر از رايانه استفاده مي كنند، نتيجه بهتري كسب مي كنند.
آزمون مورد بررسي در اين تحقيق رشته اي بود كه نياز به رايانه و يا پيش زمينه رايانه اي نداشت تا امكان نتيجه گيري دقيق وجود داشته باشد. بدين معني كه مهارت در كار با رايانه به عنوان پيش زميه مؤثري در آزمون به حساب نمي آمد و بنابر اين آنچه در نتيجه آزمون مشخص مي شد، مي توانست درباره تأثير غير مستقيم يا عدم تأثير اين توانايي بر نتيجه گيري دانش آموزان در آزمون ها اظهار نظر كند.
تا اينجا بخش خوب ماجرا بود، اما اين آزمون علمي نتيجه گيري ديگري را نيز به دنبال داشت كه شايد به مذاق بسياري از كابران رايانه و بويژه دانش آموزاني كه با رايانه هاي سر و كار دارند، خوش نيايد. نتيجه ثانويه اين گروه تحقيقاتي از مطالعه، تأييدي بود بر نظري كه از مدت ها پيش دانشمندان به طرق مختلف آن را بيان كرده و نسبت به آن هشدار داده بودند.
بدين ترتيب كه تحليل نتايج اين آزمون مشخص كرد. در دانش آموزاني كه از رايانه به منظور انجام بازي هاي رايانه اي، جستجوي سرگرم كننده و بدون هدف اينترنت و با چت با دوستان خود استفاده مي كنند. نه تنها از آن اثر مثبتي كه در گروه اول ديده شده بود خبري نيست. بلكه تأثيري معكوس و منفي نسبت به دانش آموزان عادي به چشم مي خورد. به عبارت ديگر، اين دسته از افراد نسبت به افراد عادي كمتري در پشت سر گذاشتن آزمون مورد نظر داشتند. البته فقط اين دسته از دانش آموزان نبودند كه كار با رايانه تأثيري منفي بر عملكرد آن ها داشت. گروه ديگر كه كار با رايانه تأثيري منفي بر عملكرد آن ها داشت. دانش آموزاني بودند كه بيش از حد معمول از اسلايد شوهاي آموزشي power point استفاده مي كردند. دوگروه اخير بويژه توانايي بسيار پايين تري در استفاده از متن در آزمون هاي خود داشتند.
اين تحقيق بخشي از تحقيق گسترده تري است كه به بررسي تأثيرات فناوري هاي نوين بر نحوه زندگي افراد مي پردازد.
رشد چشمگير فناوري گوناگون در چند دهه اخير و بويژه رشد انفجار گونه فناوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي، باعث ايجاد موجي شده است كه براي عقب نماندن از آن، انسان بايد هر روز توانايي جديدي بياموزد و معمولا براي جا نماندن از سيل ايجاد شده فرصتي براي فكر كردن درباره تأثيرات اين فناوري ها باقي نمي ماند.
به همين دليل، چنين بررسي هايي از سوي دانشمندان و جامعه شناسان بنيادي و ضروري ارزيابي مي شود، چرا كه مي تواند در تصميم گيري هاي اساسي آموزشي و پرورشي افراد مؤثر باشد.
يكي از محققان همكار در اين پروژه معتقد است زماني كه نمي توان از آثار برخورد فناوري هاي نو در امان بود، بهتر آن است دقيقا نتيجه مواجهه با آن ها را بدانيم و بياموزيم چگونه بايد آن ها را به خدمت خود درآوريم.
در شرايط فعلي، نه تنها دانش آموزان كه مدارس و مراكز آموزشي نيز زير فشار شديد افزايش امكانات فناوري خود هستند و در چنين شرايطي است كه يافته هايي مانند اين كه استفاده زياد از نرم افزارهايي چون power point موجب كاهش توانايي افراد در به كارگيري توانايي هاي خود در رقابت با دانش آموزان عادي مي شود، مي تواند باعث بررسي بيشتر و اصلاح نحوه رفتاري مراكز آموزشي شود.
البته تنها نكته مهم يافتن نقاط ضعف فناوري هاي نو نيست. بلكه يافتن نقاط قوت و مؤثر اين فناوري ها و تأكيد بر آن ها نيز از دستاوردهاي مهم چنين تحقيقاتي است. بخش نخست اين بررسي جديد كه نشان از افزايش توانايي دانش آموزاني دارد كه بيش از ساير همكلاسي هايشان از رايانه براي كاربردهاي روزانه استفاده مي كنند. ضرورت توجه ويژه به بحث هاي مربوط به فناوري هاي نو را در آموزش يادآور مي شود. رايانه ها مي توانند به عنوان ابزاري براي بهبود شرايط آموزشي افراد به كار گرفته شوند، اما اين فناوري نيز همانند بسياري از فناوري هاي ديگر نيازمند انتخاب درست و عاقلانه است. هر فناوري نو همانند چاقويي دولبه عمل مي كند. از يك سو مي توان با آن دست به جنايت زد و از سوي ديگر، مي توان همانند جراحي خيره به مداواي بيماران پرداخت.
14- تامپسون در سال 1996 به مطالعه اختلالات اعتياد اينترنتي در بين مردم پرداخت براساس نتايج مطالعه ايشان، 72 درصد از پاسخگويان اذعان به وجود نوعي اعتياد يا وابستگي به اينترنت در خود داشته اند و 33 درصد از آن ها نيز به اثرات سوء استفاده از اينترنت بر زندگي شان اشاره كرده اند.گروهي كه خودشان را معتاد به اينترنت معرفي كرده اند، گرايش به موارد زير در آن ها بيش از گروه غيرمعتاد به اينترنت بوده است: 1-پيامدهاي منفي اينترنت بر آن ها 2- مشاركت بيشتر در گروه هاي خوديار آنلاين 3- احساس تمايل شديد به استفاده از اينترنت در زمان آنلاين بودن 4- براي استفاده بعدي از اينترنت انتظاركشيدن 5- به خاطر استفاده از اينترنت، احساس گناه كردن 6- دروغ گفت به دوستان راجع به ميزان آنلاين بودن 7- شكايت خانواده و دوستان نسبت به استفاده مفرط از اينترنت.
15- يونگ (1996)در مطالعه اي كه انجام داده، دريافت كه 80 درصد از پاسخگويان، كاربران وابستة اينترنت بودند كه انگاره هاي رفتاري معتادانه قابل توجيي را از خود بروز دادند. وي خاطرنشان مي سازد كه وابستگي به اينترنت، گسست ها و انقطاع هاي شديدي در زندگي تحصيلي، اجتماعي، مالي و شغلي مشاركت كنندگان ايجاد كرده است. به طوري كه58 درصد از دانش آموزان و دانشجويان، كاهش چشمگيري در عادات مطالعه، افت نمرات درسي، غيبت در كلاس ها ، مشروط شدن و مانند آن دارند. افزون بر اين، كنترلي وجود ندارد كه اين افراد هميشه وقت خودشان را در فعاليت هاي علمي صرف كنند. 43درصد اين شاگردان به خاطر ديرخوابيدن ناشي از استفاده از اينترنت، در مدرسه با عدم موفقيت روبه رو شده اند.
يونگ (1998) در مطالعه اي كه روي معتادان به اينترنت انجام داد، بدين نتيجه رسيد كه افراد با موقعيت اقتصادي و اجتماعي بالاتر، و نيز افراد داراي تحصيلات بالاتر، بيشتر در معرض اين اختلال قرار دارند. اين مطالعه نشان داد كه افرادي كه وقت بيشتري دارند، مانند افرادي كه در خانه هستند و دانشجويان دانشگاه در خوابگاه ها، با احتمال بيشتري در معرض اينترنت هستند. يونگ در مطالعه اش پيرامون اعتياد اينترنتي بدين نتيجه رسيد كه افراد معتاد به اينترنت دچار علائم خاصي بوده و با پيامدهايي مواجهند كه دقيقاً مشابه پيامدهاي افرادي است كه به الكل، شرط بندي، خريد و ساير رفتارهاي وسواسي دچار هستند. همچنين، اين افراد محيط مجازي اينترنت را جذاب تر از واقعيت روزانه شان مي دانند. زندگي روزانه اين قبيل افراد تحت تسلط نياز به آنلاين شدن قرار دارد. همچنين، عمده ترين حوزه هاي متأثر از اعتياد اينترنتي، مدرسه، خانواده، كار و روابط هستند. علاوه بر اين، يونگ بدين نتيجه رسيد كه بروز اعتياد اينترنتي ريشه در هفت دليل اصلي دارد كه عبارتند از نارضايتي از زندگي زناشويي، فشار كاري، مشكلات مالي، عدم امنيت، اضطراب، دعواهاي خانوادگي، و زندگي محدود اجتماعي.
16-گوستا و مش (2112) در پژوهشي تحت عنوان «تأثير اينترنت بر كيفيت ارتباط نوجوانان» نشان داد كه ارتباط اينترنتي و ميزان استفاده از اين فن آوري به صورت منفي با ادراك نوجوانان از كيفيت ارتباط با فاميل رابطه دارد. يافته ها نشان مي دهند كه نوجواناني كه معمولاً از اينترنت استفاده مي كنند با والدين خود دچار مشكل هستند و اين مسئله بر كيفيت ارتباط آن ها اثر مي گذارد . دانش آموزان در تمام سنين ممكن است تا حد نزول نمره هاي درسي و به هم خوردن روابط دوستانه آن ها در اينترنت زمان صرف كنند.
17- در سال 2005 چي هونگ و همكارانش در پي كشف متغيرهاي تأثيرگذار در اعتياد اينترنتي دانشجويان تايواني به اين نتيجه رسيدند كه پسران بيشتر از دختران به اعتياد اينترنتي دچار هستند، عمده اعتياد آن ها به بازي هاي اينترنتي است. همچنين سن دانشجويان پسر، پايه تحصيلي آنان با اعتياد اينترنتي آنان رابطه معني داري نشان مي دهد.
- پيشينه داخلي تحقيق
1- غلامعليان (به نقل از آتش پور و نادي، 1383) در تحقيقي، به بررسي ميزان شيوع سندرم اعتياد به اينترنت و تأثيرات رواني- اجتماعي آن در كاربران اصفهاني پرداخته است. نتايج تحقيق نشان داد كه ميزان سندرم اعتياد به اينترنت در گروه سني30-20 سال از ساير گروه ها بيش تر است. هم چنين كاربران معتاد با نشانه هاي اختلال افسردگي و پارانوييد مشخص شدند و كار كردن با اينترنت را به هم نشيني با خانواده و گردش رفتن با ديگران ترجيح مي دادند. به علاوه مشخص شد، نوع و سبك تفكر كاربران نيز مي تواند عاملي در علاقه مندي آنان به اينترنت و نوع رفتارهاي آنان باشد.
2- بنابر پژوهش انجام شده توسط سجاديان و نادي (1385) تحت عنوان «ارتباط بين افسردگي و انزواي اجتماعي كاربران اينترنت نوجوان و جوان با مدت زمان روزانه معمولي كاربري اينترنت»كه به روي 118 نفر از مشتريان معمول كافي نت هاي مجاور شهر اصفهان انجام شده است، تست افسردگي بك و تست محقق ساخته انزواي اجتماعي براي ارزيابي افسردگي و انزواي اجتماعي براي افراد نمونه استفاده شد. داده ها با استفاده از ضرايب همبستگي پيرسون، اسپيرمن و t گروه هاي مستقل تحليل گرديد. يافته هاي مطالعه حاكي از وجود رابطه مثبت بين افسردگي و انزواي اجتماعي با مدت زمان معمول استفاده از اينترنت در كاربران نوجوان و جوان است (01/0 3- تحقيق هما زنجاني زاده و علي محمد جوادي (1384) تحت عنوان «بررسي ميزان و نوع استفاده از اينترنت و تأثير آن بر ارزش هاي خانوار در بين دانش آموزان دبيرستاني مدارس دولتي ناحيه 3 مشهد» مي باشد. روش اين تحقيق پيمايشي و حجم نمونه آن 403 نفر بوده است. برخي از نتايج اين تحقيقات به اين شرح مي باشد:
7/ 44در صد از پاسخ گويان از اينترنت استفاده مي كردند و 3/55درصد استفاده نمي كردند. ميزان استفاده از اينترنت در بين دختران7/46 درصد و در بين پسران3/53 درصد بوده است.
2/ 62 درصد از كاربران درخانه از اينترنت استفاده مي كرده اند،21/1 درصد در كافي نت و 16/7درصد در خانه و كافي نت. 1/1 درصد از كاربران اوقات فراغت خود را در اينترنت سپري نمي كنند. ميزان گذراندن اوقات فراغت 43/3 درصد از پاسخ گويان در اينترنت كم، 49/4 درصد تا حدودي،12/2 درصد از كاربران زياد و 2/8 از كاربران خيلي زياد بوده است. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه كاربران اينترنت به دليل عدم آگاهي كافي به شيوه هاي بهره گيري مناسب از اين تكنولوژي بيشتر به چت و پست الكترونيكي تمايل داشته اند به طوري كه ميانگين استفاده از اينترنت 498 دقيقه در هفته بوده و ميزان استفاده از چت با 127 دقيقه در هفته بيشترين ميانگين را در ميان انواع استفاده از اينترنت به خود اختصاص داده است. ميانگين استفاده از محيط ها اينترنتي در بين كاربران دختر در هفته، ايميل 74 دقيقه، چت 132 دقيقه، بازي 63 دقيقه، اطلاعات علمي- آموزشي 75 دقيقه، محيط هاي خبري 32 دقيقه، تماشاي فيلم از اينترنت 32 دقيقه، استفاده از جك 47 دقيقه، تصاوير جنسي 16 دقيقه، گوش دادن به موسيقي 138 دقيقه، كارت پستال 31 دقيقه، گرفتن نرم افزار 18 دقيقه، و وبلاگ 122 دقيقه مي باشد.
ميانگين استفاده از انواع محيط هاي اينترنتي در بين كاربران پسر در هفته، ايميل 54 دقيقه، چت 122 دقيقه، بازي 67 دقيقه، اطلاعات علمي-آموزشي 60 دقيقه، محيط هاي خبري 35 دقيقه، تماشاي فيلم از اينترنت 31 دقيقه، استفاده از جك 36 دقيقه، تصاوير جنسي 50 دقيقه، گوش دادن به موسيقي 50 دقيقه، كارت پستال 19 دقيقه، گرفتن نرم افزار 39 دقيقه، و وبلاگ 49 دقيقه مي باشد.
4- «تأثير تجربه فضاي سايبرنتيك بر هويت اجتماعي در سه سطح خانواده ، گروه همسالان ، و جامعه» توسط بهزاد دوران (1382) مورد بررسي قرار گرفته است.
نتايج اين پژوهش رابطه معني داري را ميان فضاي سايبرنتيك و هر يك از سه سطح هويت اجتماعي (هويت خانوادگي، هويت همسالان و هويت ملي) پاسخگويان را مشخص نساخت، و نشان مي دهد كه اينترنت بر هويت اجتماعي تأثيري ندارد، در اين تحقيق استفاده از اينترنت و عدم استفاده از اينترنت و ميزان استفاده از اينترنت متغيير هاي مستقلي بوده اند كه از اهميت فراواني برخوردار بوده است ولي ميزان انواع استفاده ازديگران مد نظر قرار نگرفته است.
5- در سال (1388) هاشمي و همكارانش تحقيقي با عنوان «بررسي اعتياد اينترنتي و تأثير آن بر رفتار نوجوانان» به روش پيمايشي انجام دادند. نمونه مورد مطالعه ايشان 380 نفر از دانش آموزان دبيرستان هاي منطقه يك شهر اراك بودند كه با شيوه نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شدند. داده هاي به دست آمده، پس از تكميل پرسش نامه با روش هاي همبستگي، رگرسيون و تحليل مسير و با استفاده از نرم افزار Spss تجزيه و تحليل شدند. نتايج حاكي از آن است كه بين متغير تحصيلات و اعتياد اينترنتي همبستگي معني دار وجود دارد و بين متغير دينداري و اعتياد اينترنتي رابطه منفي و معني دار برقرار مي باشد. بنا بر يافته هاي تحقيق متغير مستقل روابط خانوادگي به عنوان يكي از عوامل تأثيرگذار بر اعتياد اينترنتي بيشترين تأثير را بر متغير وابسته دارد.
6- در سال (1389) ابراهيمي و همكارانش تحقيقي با عنوان «بررسي جامعه شناختي ميزان اعتياد به اينترنت و همبسته هاي اجتماعي آن( مطالعه موردي دانشجويان دانشگاه آزاد شهر بابل)» به روش پيمايشي انجام دادند. نمونه مورد مطالعه ايشان 385 نفر از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد بابل بودند كه با شيوه نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. داده هاي به دست آمده، پس از تكميل پرسش نامه با استفاده از نرم افزار Spss تجزيه و تحليل شدند. نتايج حاكي از آن است كه براي مردان سن با چهار بعد(طول مدت زمان استفاده از اينترنت، نوع استفاده از اينترنت، احساس بيگانگي با خود و علاقه به اينترنت) رابطه معني دار دارد. سن زنان نيز با چهار بعد ( ميزان متوسط ساعات استفاده از اينترنت در هفته، طول مدت زمان استفاده از اينترنت، نوع استفاده از اينترنت، احساس بيگانگي با خود و علاقه به اينترنت ) رابطه معني داري دارد.
7- در سال (1390) عليزاده و ايزدي تحقيقي با عنوان «بررسي عوامل مؤثر بر گرايش جوانان به چت در شهر بابل» به روش پيمايشي انجام دادند. نمونه مورد مطالعه ايشان 180 نفر از شهروندان شهر بابل كه سن آن ها بالاتر از 15 سال مي باشد، بودند كه با شيوه نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. نتايج گوياي اين موضوع است كه هرچه قدر گرايش به دوست يابي هاي موقت نظير توجه به جنس مخالف بيشتر باشد به همان ميزان گرايش به چت كردن نيز افزونتر مي شود. هرچه والدين در خصوص مباحث رايانه اي به ويژه چت كردن اطلاع چنداني نداشته باشند گرايش به چت كردن افزايش مي يابد. هرچه فرد براي تنوع گرايي ارزش بيشتري قايل شود به همان ميزان گرايش به چت كردن نيز افزايش مي يابد. ناشناس بودن و عدم كشف هويت فرد از سوي ديگران بر گرايش به چت كردن جوانان موثر و داراي همبستگي بالا و مثبتي است. هزينه پايين چت كردن بر گرايش به چت كردن جوانان مؤثر و داراي همبستگي بالا و مثبتي است و نهايتاً اينكه پايين بودن ريسك خطر گرفتاري در چت بر گرايش به چت كردن جوانان مؤثر و داراي همبستگي بالا و مثبتي است.
8- ياسمي نژاد، آزادي و امويي (1390) در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافتند كه فضاي مجازي مي تواند امنيت اجتماعي را مورد تهديد قرار دهد، زيرا اينترنت با وجود اين كه مي تواند به عنوان ابزاري قدرتمند در عرصه اطلاع رساني به كار گرفته شود تا آن جا كه گاهي از آن به عنوان انفجار اطلاعات هم نام برده مي شود، ولي اين فناوري مدرن با تمام فوايدي كه دارد، تهديدها و خطرهايي نيز براي جامعه و بشر داشته است. به طوري كه امروزه، بخش عمده اي از جرايم مربوط به حوزه ي كامپيوتر، اينترنت و فضاي مجازي است كه امنيت اجتماعي را هدف قرار داده اند.
9- «دو فضايي شدن آسيب ها و ناهنجاري هاي فضاي مجازي: مطالعه تطبيقي سياستگذاري هاي بين المللي» عنوان پژوهشي است كه عاملي و حسني (1391) انجام داده اند. در اين مقاله تحت پارادايم دو فضايي شدن به به مفهوم سازي عمده ترين آسيب هاي فضاي مجازي پرداخته شده و با مطالعه تطبيق سياستگذاري ها در برخي كشورهاي پيشرو، راهبردهاي اتخاذ شده دسته بندي شده اند. نتايج اين تحليل تطبيقي نشان مي دهد كه سياست ها و برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي كشورها را مي توان به سياست هاي سلبي و ايجابي تقسيم كرد. سياست هاي سلبي شامل سياست ها و برنامه هاي حذف، كنترل و نظارت و سياست هاي ايجابي فرهنگي و اجتماعي جوامع، برنامه ها و سياست هايي معطوف به توليد محتوا، مديريت محتوا، برنامه هاي ديجيتال سازي اطلاعات آنالوگ و دسترس پذير ساختن اطلاعات و محتوا در شبكه اينترنت است.
10- هم چنين تحقيقاتي هم در خصوص اوقات فراغت و تحولات نگرشي و ارتباط آن ها با اينترنت انجام شده است كه به دو مورد از آن ها اشاره مي شود . تحقيق « جوانان و فراغت مجازي» به بررسي كاركردهاي چت در كافي نت هاي تهران پرداخته است. پژوهش گر با طرف دو مفهوم « رسانه اي شدن» و « خانگي شدن» به توصيف نحوه ي گذران اوقات فراغت در جامعه جوان ايران پرداخته است و در اين ميان فضاي چت روم هاي اينترنتي به منزله ي عرصه اي مدرن براي سرگرمي مورد توجه قرار گرفته است. تحقيق مذكور بر اساس روش هاي پيمايشي انجام شده و پرسشنامه اي در اختيار مراجعه كنندگان به كافي نت ها قرار داده شده و اطلاعات مورد نياز جمع آوري گرديده است. برخي از نتايج اين تحقيق كه به تحقيق جاري ارتباط بيشتري پيدا مي كند عبارتند از: گروه هاي سني جوان تر به كاركردهاي تفريحي و تفنني چت و تفكيك بيشتر دو حوزه مجازي و واقعي توجه بيشتري دارند. اين گروه بيشتر به دنبال گسترش شبكه هاي دوستي بوده و از چت كردن لذت بيشتري مي برند و در همان حال از فرصت هايي كه اينترنت براي ناشناس ماندن و گاه پنهان ساختن هويت واقعي فراهم مي سازد استفاده مي كنند. از سوي ديگر گروه بزرگسال با وسواس بيشتري دست به انتخاب مي زنند و در كنترل روابط خويش و سطح و جهت آن مهارت بيشتري دارند. يافته هاي تحقيق نشان داده است كه دختران جوان در انتخاب شركاي گفت و گوي خود به معيار سن توجه بيشتري دارند كه اين مسئله بيانگر هنجارهاي رايج در آشنايي هاي افراد غير هم جنس و جامعه پذيري انتظاري دختران جوان است . كاركردهاي فراغتي و سرگرم كننده (غلبه بر تنهايي و سرگرمي) بيش از موارد ديگر (مثل، شناخت و دوست يابي) مورد توجه كاربران بوده است. تجارب بديع جذابي كه محيط اينترنت براي خودشناسي، هويت يابي و نيز مشاركت هاي نوين فراهم مي سازد تحت الشعاع كاركرد هاي سرگرم كننده است. فضاي غالب در محيط چت روم گفت وگوهاي دوستانه جوانان غير هم جنس است كه با نيت ارضاي كنجكاوي، آشنايي، سرگرمي و گاه شيطنت و ماجراجويي بدان روي آورده اند. انگيزه ها و چگونگي استفاده كاربران از چت هاي اينترنتي همچنين بيانگر تفاوت هاي جنسيتي و ميل بيشتر پسران به استفاده از موقعيت جنسيتي برتر خود در اجتماع براي انتخاب سرگرمي و جست و جوي روابط دوستانه و آزاد است.
در نهايت ، محقق سرگرمي هاي مجازي را عاملي مي داند كه علاقه جوانان به مشاركت اجتماعي و فعاليت هاي مدني را با انگيزه هاي مختلف تحت الشعاع قرار مي دهد و ممكن است بر مهارت هاي اجتماعي آنان در تدارك فراغت هاي گروهي و تفريحات و بازي هاي غير مجازي تأثير منفي بگذارد. هم چنين مجاورت طولاني با فضاي مجازي مي تواند به تأثير پذيري افراطي از هنجارها و ارزش ها در عرصه هاي مختلف ارتباطي و اجتماعي انجاميده و با تقويت جهان وطني تعلقات ملي و سنتي كاربران را تحت تأثير قرار دهد.
11- تحقيق « بررسي نحوه كاربرد اينترنت نزد جوانان مشهد» توسط راضيه آذرنيا در سال (1383)، به سفارش مركز افكار سنجي دانشجويان ايران (شعبه مشهد) به شماره 35125 انجام شده است. گروه سني مورد مطالعه وي جوانان 15– 29 ساله بوده است. حجم نمونه در مرحله اول 400 نفر بوده است. بر اساس نتايج اين مرحله 44/1 درصد جوانان در گروه سني 15 – 29 سال از اينترنت استفاده مي كنند. از كل اين افراد 57/5 درصد را مردان و 42/5 درصد را زنان تشكيل داده اند. 76/2 درصد مجرد و 23/8 درصد متاهل بوده اند. 31/2 درصد از افراد غير كاربر تمايل زياد وخيلي زياد، و 31/6 درصد تمايل كم و خيلي كم در خصوص استفاده از اينترنت دارند.
در مرحله دوم حجم نمونه 400 نفر از كاربران اينترنت بوده است. ميانگين سني پاسخگويان 22 سال بوده است. 39/4 درصد از پاسخگويان ديپلم، و 36 درصد ليسانس داشته اند. 82/9 درصد كاربران كامپيوتر شخصي داشته اند و 17/1 درصد نداشته اند. ميانگين استفاده از اينترنت در ماه 32 ساعت بوده است. 60/9 درصد از كاربران علاقه بسيار زياد و زيادي به اينترنت داشته اند. 35/8 درصد در حد متوسط و 3/4 درصد نيز در حد كم و خيلي كم به كار به اينترنت علاقه نشان داده اند. اكثر كابران با مخالفت والدين روبرو نبوده اند، تنها 8/9 درصد از كاربران مخالفت والدين را مانعي جهت استفاده از اينترنت عنوان نموده اند. 11/5 درصد نيز به طور متوسط با مخالفت والدين مواجه بوده اند. 70/5 درصد از پاسخگويان از ايميل استفاده مي كنند و 74/1 درصد چت مي كنند. ميزان علاقه به چت با دوستان و آشنايان 52/9 درصد، با افراد همجنس 39 درصد و با افراد غير همجنس 55/3 درصد در حد زياد بوده است. ميزان علاقه به چت در مباحث تخصصي و علمي 30/4 درصد، موضوعات هنري و ادبي 23 درصد، دوستيابي 45/9 درصد، سرگرمي و تفريح 66/3 درصد، موضوعات عشقي و جنسي 39/4 درصد در حد زياد بوده است. 47 درصد كاربران داراي دوست اينترنتي بوده اند. از مجموع اين افراد كه داراي دوست اينترنتي بوده اند، 7/40 درصد داراي بيش از سه دوست هم جنس و 35/1 درصد داراي بيش از سه دوست غير هم جنس بوده اند. 35/7 درصد از افراد داراي دوست اينترنتي، پس از دوستي از طريق اينترنت همديگر را ملاقات كرده اند. 38/3 درصد از پاسخگويان به وبلاگ ها مراجعه مي كنند و يا وب مي نويسند. 19/9 درصد از كاربران داراي وبلاگ شخصي بوده اند. 92/1 درصد از كاربران در اينترنت جست و جو مي كنند.
ميانگين جست و جوي اينترنتي 16/6 ساعت در ماه بوده است. ميانگين ساعت جست و جو بر حسب موضوع چنين بوده است: مباحث تخصصي و علمي 8/4 ساعت، مباحث سياسي و اجتماعي 5/8 ساعت، تفريح و فكاهي 5/2 ساعت، ادبي و هنري 3/7 ساعت، فيلم 4/7 ساعت، موسيقي 4 ساعت، عكس 4/5 ساعت، انواع مد 4/4 ساعت، كاتالوگ 5 ساعت در ماه. 18/5 درصد از پاسخگويان از بازي هاي اينترنتي آنلاين استفاده مي كنند. ميانگين مدت زمان استفاده آن ها 4/8 ساعت در ماه بوده است. اكثريت كاربران يعني 56/1 از ديدن سايت هاي فيلتر شده صرف نظر مي كنند. 25/1 درصد از فيلتر شكن استفاده مي كنند و 18/7 درصد نيز به سايت هايي با مضمون مشابه مراجعه مي كنند. ميزان علاقه به اينترنت بين زن و مرد تفاوتي نداشته است.
نويسنده: زينب مقتدايي/ ميگنا
منابع
- روحاني، فضيله و تاري، سعيده،(1390)، بررسي ميزان اعتياد به اينترنت و رابطه آن با انگيزه تحصيلي و رشد اجتماعي دانش آموزان دوره متوسطه استان مازندران، فصلنامه فن آوري اطلاعات و ارتباطات در علوم تربيتي، سال دوم، شماره دوم.
- مرادي پردنجاني، حجت الله و سعيد زاده، حميد رضا، بررسي عوامل موثر در گرايش دانش آموزان به فضاي مجازي و راه كارهاي مقابله با آن (مورد مطالعه : دانش آموزان استان چهارمحال و بختياري).
- روشندل اربطانى، طاهر و اميرى، عبدالرضا،(1389)، بررسى الگوي مصرف رسانه اي دانش آموزان و تأثيرپذيري آن ها از رسانه ها با هدف برنامه ريزى هاى آموزشى پليس، فصلنامه مطالعات امنيت اجتماعي.
- فيضي، ايرج،(1384)، سبك فراغتي و استفاده از اينترنت در بين دانش آموزان.
- هاشمي، محمد رضا و ميرزايي، بانو، بررسي اعتياد به اينترنت وپيامدهاي آن بر رفتار دانش آموزان.
- رحيمي، محمد و پرنده، رادبه،(1392)، آسيب شناسي فضاي مجازي و خانواده؛ تهديدها و چالش ها، سايت علوم اجتماعي.
- زنجاني زاده، هما و جوادي، علي محمد، بررسي تأثير اينترنت بر ارزش هاي خانواده در بين دانش آموزان دبيرستاني ناحيه 3 مشهد (در سال 82-83)، مجله جامعه شناسي ايران، علوم اجتماعي، تابستان 1384 - شماره 22 (علمي- پژوهشي).
- ساروخاني، باقر،(1386)، جامعه شناسي ارتباطات،تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ نوزدهم.
- گلشن فومني،م ر،(1382)،جامعه شناسي آموزش و پرورش، تهران، نشر دوران، چاپ سوم.
- گيدنز،آنتوني،(1386)،جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران، نشر ني.
- آقابابايي، عزيزاله و باقري، سهيلا و باقري، محبوبه،(1390)، اينترنت و روابط خانوادگي.
- كفاشي، مجيد، بررسي تاثير اينترنت بر ارزش هاي خانواده، فصلنامه ي پژوهش اجتماعي، سال دوم، شماره سوم، تابستان 1388 .
- اميدوار، احمدعلي و صارمي، علي اكبر،(1381)، اعتياد به اينترنت (توصيف، سبب شناسي، پيشگيري، درمان و مقياس هاي سنجش اختلال اعتياد به اينترنت) .مشهد: انتشارات تمرين.
- نور محمدي، مرتضي،(1388)، چالش فرهنگ و هويت در فضاي مجازي، مجلات عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي ( پگاه حوزه )، شماره 261 .
- صادقيان، عفت. (۱۳۸۴). تأثير اينترنت بر كودكان و نوجوانان. تهران: مجله الكترونيكي نما. شماره 4 .
- آذربايجاني، مسعود؛ سالاري فر، محمدرضا؛ موسوي اصل، مهدي.(۱۳۸۲). روانشناسي اجتماعي با نگرشي بر منابع اسلامي ، تهران : انتشارات حوزه و دانشگاه.
- زمان، ليلا،(1387)،آثار استفاده از اينترنت و ماهواره بر رفتار اجتماعي جوانان در شهر اصفهان، پايان نامه كارشناسي ارشد، تهران: دانشكده علوم اجتماعي، دانشگاه الزهراء عليها السلام.
- محسني تبريزي، عليرضا و هاشمي، محمد رضا،(1390)، تأثيراينترنت بر هويت اجتماعي دانش آموزان (مطالعه موردي: دبيرستان هاي شهر اراك در سال 88-87)، مجله مطالعات توسعه اجتماعي ايران، سال سوم، بهار، شماره 2.
- امرايي، فروزان،(1392)، بررسي تأثير اينترنت در اختلالات رفتاري دانشآموزان لرستان و راههاي كنترل آن، كارشناس ارشد روانشناسي.
- سليماني پور، روح الله،(1389)، شبكه هاي اجتماعي، فرصت ها و تهديدها، نشريه اطلاع رساني و كتابداري، ره آورد نور، تابستان، شماره 31 .
- مرادي پردنجاني، حجت الله و سعيد زاده، حميد رضا، بررسي عوامل موثر در گرايش دانش آموزان به فضاي مجازي و راه كارهاي مقابله با آن (مورد مطالعه : دانش آموزان استان چهارمحال و بختياري).
- پناهي، يعقوب و اصلاني، طاهر و فرجي، رباب و بتواز، حسين، وابستگي به تلفن همراه و آسيب هاي رواني- اجتماعي در دانش آموزان: بررسي اثرات پيام كوتاه و بلوتوث.
- ويستا، زندگي دوم در فضاي مجازي(۱۳۹۲) http://vista.ir/article/320106: نشاني سايت.
- songi(2003). Internet gratfifcations, depression, self-efficacy, and internet addication. Ma dissertation . usa: Michigan state university 2003:5-35.