خوزنا : با اصفهانيها بجنگيم يا با طبيعت ؟
جمعه، 13 مرداد 1396 - 18:04 کد خبر:68850

با اصفهانيها بجنگيم يا با طبيعت ؟

چند سالي است كه ماجراي انشعاب آب از سرچشمه هاي كارون دغدغه اصلي ما خوزستانيها شده . راستش را بخواهيد مسئله آب يك مسئله ملي بلكه جهاني است .اصلا چرا آب؟ سهم هر يك از ما از هواي پاك نيز هر لحظه رو به كاهش است و نيز سهم  ما از خاك ! بله از خاك . به ياد داريد  خانه هاي قديم را  ؟ يا همين خانه هاي روستايي فعلي چقدر بزرگ هستند ؟ خانه پدري خود ما در يك بخش  1500 متر وسعت داشت .حالا من در يك شهرستان در  آپارتمان 90 متري ساكن هستم و احتمالا سهم نوه بنده از خشكي هاي كشورمان بيشتر از 40 متر نباشد !دنياي ما دنياي اعداد و ارقام است تا جايي كه اگر در نوشته كسي يا سخن او از عدد و رقم اثري نباشد او را متهم به بي سوادي مي كنيم.  عدد گرايي يكي از نشانه هاي جوامع مدرن است و گواه دانش افراد .

ديگر كسي به جملاتي كه با عده اي ، برخي ، بعضي ، بيش از اندازه ، كمتر از حد ، خيلي زياد ، بسيار كم و... شروع ميشود اعتنا نمي كند اما وقتي گفته ميشود ايران ما 1650000 ميليون هكتار وسعت دارد كه روي كمربند خشك زمين قرار گرفته و 61درصد آن داراي اقليم خشك و فرا خشك است  و از 34 ميليون هكتار بيابان هاي ايران 23 ميليون هكتار آن فاقد هرگونه پوشش گياهي است يا ظرفيت بارش در كشور ما 400 ميليارد متر مكعب است كه تنها 130 ميليارد متر مكعب آن استحصال ميشود و از آبهاي زير زميني كشورمان سالانه 6 ميليارد متر مكعب كاسته مي شود و آمارهاي مشابه آنوقت  همه دقت ميكنند ببينند گوينده در پي چيست و اين عدد و رقم ها به كجا مي انجامد .

اما آيا واقعا براي درك خطرهايي كه همه ما را تهديد ميكنند كه يكي از آنها كم آبي است حتما بايد داراي تخصص بود ؟ظريفي ميگفت آنچه را متخصصان رشته هاي مختلف دانش  پس از ارائه اعداد و ارقام و ادله  سعي ميكنند بگويند مردم عادي كوچه و بازار در يك جمله  "اوضاع خراب است "  يا "اوضاع رو براه است " خلاصه ميكنند البته جمله دوم اين روزها كمتر شنيده مي شود  مردم معمولي شايد نتوانند ادله علمي ارائه كنند اما خيلي ساده ميدانند كه روز به روز جمعيت بشر بيشتر و بر عكس منابع زمين كمتر  ميگردد پس پيش بيني اينكه شرايط زندگي انسان فردا از انسان امروز سخت خواهد شد  كار مشكلي  نيست.

عزيزان در يك كلمه  اوضاع آب خراب است . حقير خوزستاني هستم و همانطور كه در مسابقه فوتبال از فولاد خوزستان در مقابل سپاهان يا ذوب آهن دفاع ميكنم در مورد آب هم جانب استان خودم   را ميگيرم اما باور كنيد راه چاره اين نيست در حقيقت با موضوع آب به دو گونه ميتوان بر خورد كرد  سياسي و علمي  برخورد سياسي همين است كه تا حالا ديده ايم كه فلان نماينده مجلس در نطق پيش از دستور له يا عليه انتقال آب چنين گفت يا بهمان مدير اجرايي در جلسه آب اين يا آن موضع را گرفت سياستمداران اگر هم صادق و دلسوز باشند در فكر حل مشكل امروز هستند و زياد در بند عواقب دراز مدت تصميم امروز خود نيستند آنها نگاهي سطحي ، منطقه اي و روبنايي به مسائل دارند سخنان آنان براي مردم آب نمي آورد (البته براي گويندگان نان مي آورد ) . 

اما راه چاره علمي بدون سرو صدا و جار و جنجال سياسي و تبليغاتي به اين قرار است  . 1-  نهادينه شدن فرهنگ صرفه جويي در مصرف 2-اصلاح شيوه آبياري در كشاورزي 3-سرمايه گذاري در جهت تبديل آب دريا به آب قابل شرب است  4-حفظ جنگل ها و 5-توسعه آبخيزداريها  .

در بعضي جوامع صرفه جويي صرف نظر از توانايي يا ناتواني مالي افراد يك عادت همگاني و يكي از شاخصه هاي اصالت و شخصيت  افراد به شمارميآيد  حدود 7 درصد آبهاي قابل استفاده به مصارف خانگي و صنعتي و 93درصد به  مصارف كشاورزي مي رسد در كشاورزي هنوز شيوه غرقابي ، شيوه غالب است و اصلاح شيوه آبياري به كندي پيش ميرود از 8 ميليون زمين زراعي و باغهاي آبي ما 7 ميليون به شيوه سنتي (غرقابي)مشروب ميشوند ! يكي از متخصصين ميگفت شيوه هايي وجود دارد كه ميتوان در حوضچه هاي پرورش ميگو با 10 درصد آبي كه ما در حوضچه ها مصرف ميكنيم  10 برابر مقدار كنوني ميگو توليد كرد .چند سال است كه بر سرو سينه ميزنيم ، كمپين راه مي اندازيم ، زنجيره انساني تشكيل ميدهيم ، جلسه ميگيريم در شوراي عالي آب در دولت در استانداري .

در فضاي مجازي نيز  به زيد مي تازيم و از عمرو دفاع ميكنيم خوب به كجا رسيديم؟  تونل ها دارد يكي بعد از ديگري به راه مي افتد چرا ؟ چون چه بخواهيم و چه نخواهيم دولت ، يعني همين دولت برآمده از راي قاطع مردم كارون و كرخه و دز و زهره و ديگر رودخانه هاي اين كشور را متعلق به همه مردم ايران ميداند . مي پرسيد پس چه بايد كرد ؟ از مقاومت دست بكشيم و بگذاريم هر كاري كه خواستند بكنند ؟ خير  اما  بايد اعتراضات در جهت توجه دولت به موارد پنجگانه اي كه ذكر شد باشد نه صرفا به منع انتقال آب به ديگر مناطق كشور زيرا مشكل كم آبي همگاني است و حتي اگر انتقال آب  صورت نگيرد (كه  در هر صورت انتقال ا


نجام مي شود ) دير يا زود اين مشكل دامن همه ما را خواهد گرفت در خبر ها آمده بود كه اگر چاره اي انديشيده نشود تا پايان قرن حاضر نيمكره جنوبي زمين غير قابل سكونت خواهد شد !  در خانه اگر كس است يك حرف بس است .  

پايان  

جمال درويش