خوزنا : بايد براي ايران فكري كرد!
جمعه، 25 اسفند 1396 - 22:00 کد خبر:76338

بايد براي ايران فكري كرد!

امروز در آخرين پنجشنبه سال كه براي زيارت اهل قبور و اربعين دايي عزيزمان (حاج ملا لفته اعصامي) به روستاي جليعه رفته بودم؛ از بلنداي قبرستان به روستا نگاه مي‌كردم كه از «روستائيت» آن مگر چه مانده است؟! از تنورهاي گلي كه هنگام غروب بوي نان را در روستا منتشر مي‌كردند؛ ديگر خبري نيست! يا صداي مرغان خانگي پس از تخم گذاشتن و فرياد آن‌ها به هنگام ترسيدن و كُر كُرشان به‌وقت تشنگي و گرسنگي؛ اين غريو براي مادرِ خانه چقدر آشنا مي‌نمود! و شادي ما هنگام پيدا كردنِ تخم‌مرغي در گوشه‌ي اتاقي، يا كاه دان، يا حياط پر چاله‌وچوله خانه يا در اطراف نخل منزل! در آن زمان قفس نبود تا مرغ‌ها را حبس كنند. 40 سال پيش نيمروي تخم‌مرغ، غذاي اعياني ما بود. بخصوص اگر با روغن حيواني نيم پُختش مي‌كردند و زيركانه روغنش را زياد مي‌كردند كه بيش از يك نفر نوش جان كنند! لقمه‌ي بزرگ نان و كمي سفيده يا زرده تخم‌مرغ و روغني كه به‌تمامي سطح نان ماليده شده و ماهي‌تابه‌ي سيه‌چرده‌اي كه به علت فشار دست‌ها براي آغشته كردن نان ديگر روي سيني آرام نمي‌نشيند و دائماً مي‌رقصد يا به قول امروزي‌ها حركات موزون انجام مي‌دهد!

چند سال پيش يك شركت كشاورزي و دام‌پروري به نام خرم روستا در روستاي جليعه ايجاد شد. اين شركت با ظرفيت 100000 تخم‌مرغ صنعتي در 15 هكتار پا به عرصه‌ي اقتصاد استان گذاشت. به‌سرعت تخم‌مرغ خرم روستا در ايران برند شد. بيش از 70 نفر از جوانان روستا در آن مشغول به كار شدند. يك سالن بزرگ دانه كشي و سه سالن بزرگ تخم‌گذاري و سالن سردخانه يك چاه 60 متري و الكتروموتور براي انتقال آب از رودخانه و سيستم مجهز برق و سايت اداري و ... هركدام از سالن‌ها به‌اندازه‌ي سالن توليد تيرآهن و ميلگرد گروه ملي صنعتي فولاد ايران است؛ فعال بودند؛ اما امروز از فراز قبرستانِ روستا به اين شركت كه 4 سالِ تعطيل‌شده است، نگاه مي‌كردم. وحيد نوروزي يكي از مالكان آن در زندان است و صمد شريعتي كه از دوستان و آشنايانِ دايي محمود استاندار خوزستان، كارمند مقيم اين مجتمع است كه هر 4، 5 ماه يك‌بار به خانواده‌اش در بهبهان سري مي‌زند و 6 نفر از نگهبانان و كارگران باقيماندهِ اين مجتمع 3 سال است كه حقوق دريافت نكردند و بلاتكليف هستند. براي گرفتن عكس از پله‌هاي منبع آب تا جايي بالا رفتم كه سرم گيج رفت. گيج از ارتفاعي كه از سطح زمين پيدا كردم و يا گيجي از صنعتي و كشاورزي كه در حال نابودي مي‌بينم.

وضعيت كلان اقتصادي ايران، نابرابري ساز و ناراضي ساز است. رقابت اقتصادي عادلانه و شفاف نيست. اقتصاد ايران حكومتي، خصولتي و رانتي است. 9 دهه برنامه توسعه اقتصادي نتوانسته مشاركت اقتصادي مردم را تضمين كند، عدالت اقتصادي را به بار آورد، شفافيت و سلامت اقتصادي را نمايان سازد. اين نظام اقتصادي زمينِ جامعه ايران را مستعد اشتعال و اعتراض كرده است. بخش خصوصي امنيت اقتصادي ندارد. دولت دست از اقتصاد نمي‌كشد. بايد براي ايران فكري كرد ...

اهواز – لفته منصوري /خوزنا