خوزنا : براي روز كودك؛ كبوتري با بالهاي زيتوني
سه شنبه، 16 مهر 1398 - 18:48 کد خبر:85378
روزانه در خانه، كوچه و هزار جاي ديگر كودكان بسياري را در حال بازي، رفتن به مدرسه و... مشاهده و ساده از كنار آنها عبور ميكنيم اما اگر بدانيم كه اين كودكان آيندهاي هستند كه بايد در حال آنها پرورش و تغيير داد شايد به سادگي از كنار آنها عبور نكنيم.
به گزارش ايسنا، اين يادداشت شامل چهار گفتار است و در آن تلاش شده تا مخاطبان بر موضوع كودك تامل كنند و به خودشناسي در اين زمينه بينديشند.
گفتار اول ـ آينده در تسخير كودكان
بر اساس آنچه حقوق بينالمل تعريف ميكند، به هر انسان كه سني كمتر از 18 سال داشته باشد، كودك گفته ميشود. اين مهم به معناي آن است كه افراد تا پيش از اين سن و در دورهاي كه به عنوان كودك شناخته ميشوند، بايد از حمايتهاي ويژهاي برخوردار باشند و به نوعي در جوامع، ميان آنها و بزرگسالان تفاوتي در نظر گرفته شود تا بتوانند رشد كنند، استعدادهاي خود را به نمايش بگذارند و به سني برسند كه براي خود تصميم بگيرند و مستقل شوند.
در جوامع امروزي كه انسان، به سرعت در حال تغيير است و شايد بتوان گفت كه هيچ زماني را براي شناخت خود و ارزشهاي انساني به منظور بهبود شرايط اجتماعي و زيستن مصالمت آميز انسان ها در كنار يكديگر ندارد، كودكان تنها سرمايه هايي هستند كه مي توانند از دوره طلايي كودكي خود به عنوان يك فرصت استفاده كرده و در راهي گام بردارند كه نتيجه آن شناخت از خود به عنوان يك انسان و توجه به ارزشهاي انساني است. گام برداشتن در مسير شناخت انساني در اين دوره ميتواند نجات بخش آينده جهاني باشد كه كودكان امروز، در فردايي نزديك آن را به دست خواهند گرفت.
اينكه در جوامع بشري شرايطي فراهم شود تا يك كودك فارغ از روزمرگيهاي زندگي و به دور از هياهوي مدرنيته بتواند در راه شناخت خود به عنوان يك انسان گام بردارد، مسالهاي است كه تحقق آن نيازمند پيش زمينههايي در حوزههاي مختلف است. اين پيش زمينهها در دوران كودكي ميتوانند بستر را به شكلي فراهم كنند تا كودك به آنچه مطلوب آينده جهان و هستي انسان است دست پيدا كند، آيندهاي كه از آن كودكان است، اگر بزرگترهاي دوران بگذارند.
اگر در هر دوره، كودكان بتوانند جاهطلبتر از كودكان نسلهاي پيشين خود عمل كرده و آيندهاي را رقم بزنند كه دغدغههاي آن با دغدغههاي گذشته آن جامعه متفاوت باشد، قطعا روزي فرا خواهد رسيد كه كودكان با آسودگي خاطر در جوامع خود زندگي و كودكي ميكنند و كمتر در گير و دار مشكلات بزرگترها دچار آسيب ميشوند. از اين رو آيندهاي كه از آن سخن به ميان ميآوريم ميتواند با گذشت زمان چهرهاي متفاوت به خود بگيرد و كودكان هر عصر زمينه ساز آيندهاي باشند كه يك پله جلوتر از آينده نسلهاي گذشته خواهد بود. اين مساله به معناي آن است كه بايد شرايطي فراهم شود تا دغدغههاي جوامع براي كودكان در هر دوره تغيير و به دغدغههاي بزرگتري تبديل شود، شرايطي كه تاكنون رقم نخورده و نيازها و دغدغههاي كودكان جهان در همان سطح ابتدايي باقي مانده است.
فراهم كردن بستر و زيرساختهاي مناسب در جهت فرصت دادن به كودكان براي شناخت خود و ارزشهاي انساني در جوامع مي تواند زمينه ساز تحقق آيندهاي باشد كه حال از آن حرف به ميان ميآوريم و در روياي رسيدن به آن هستيم. جهاني را كه كودكان امروز در آينده، ميسازند قطعا اگر با انديشه و آموزههاي كودكانه شكل بگيرد و به دور از دخالت بزرگترها باشد، جهاني خواهد بود كه در آن رنگها با همه سخن ميگويند، بزرگ و كوچك لبخند به لب دارند و شاد خواهند بود و از همه مهمتر صلح در آن موج خواهد زد. آينده را ميتوان از حال تغيير داد، پس بايد مجالي به كودكان داد تا در مسير شناخت انسان گام بردارند و انسان به بار بيايند و بزرگ شوند.
گفتار دوم ـ دفن كودكي زير آوار جنگ
اگر به «اعلاميه حقوق كودك» كه در سال 1924 و پس از جنگ جهاني اول تنظيم شد، نگاه كنيم درمييابيم كه بيشترين دغدغهها در آن زمان در زمينه تغذيه، بهداشت و مسكن براي كودكان جنگزده و آواره و حمايت آنان در برابر آسيبهاي جسمي و رواني ناشي از جنگ بود. از آن زمان تا به حال حدود يك قرن ميگذرد اما بايد گفت كه اين دغدغهها براي كودكان در بسياري از جوامع بشري هنوز پابرجا هستند زيرا سايه جنگ همچنان بر جهان سنگيني ميكند و دست از سر زمين برنداشته است.
اينكه كودكان با گذشت اين همه سال همچنان با دغدغههايي اين چنيني در جوامع خود مواجه هستند، نتيجه جنگ بزرگترها در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... است. از زماني كه اين جنگها ميان جوامع بشري آغاز شده است، كودكان در سراسر جهان با مخاطرات فراواني مواجه شدهاند و از اين رو كودكي آنها نيز به خطر افتاده است زيرا در زماني كه شرايط ابتدايي مناسبي براي زيست وجود نداشته باشد و شخص از حتي حقوق اوليه خود نيز محروم باشد، قطعا زمينهاي براي رشد و توسعه او فراهم نخواهد شد و حتي فرصتي براي آرامش ذهني به منظور يافتن خود انساني به دست نخواهد آورد و با دردهايي بزرگ مي شود كه در آينده خود جرقهاي براي آغاز جنگ خواهند بود.
هر ساله در سراسر جهان كودكان بسياري قرباني جنگ ميشوند و در اين راه جان خود را از دست مي دهند. اين كودكان در جنگهايي قرباني مي شود كه نه آن را آغاز كرده اند و نه حتي دركي از آن دارند. اين مساله به عنوان يك دغدغه جهاني بايد در دستور كار سازمانهاي بينالمللي قرار بگيرد تا بتوانند مانع دفن كودكي كودكان زير آوار جنگ شوند زيرا در اين زمينه فقط كودكاني كه كشته ميشوند، قرباني جنگ نيستند بلكه كودكاني كه در جنگ ها حضور دارند و حتي از آن جان سالم به درميبرند نيز قرباني جنگ به شمار ميآيند زيرا آنها كودكي خود را در درون جنگها از دست داده و بزرگ شدهاند.
گفتار سوم ـ كودك، صلح و ديگر هيچ
صلح يعني فكر كردن به كودكان و اين چيزي است كه اين روزها همه آن را از ياد بردهاند. امروز جنگ سر تا پاي زندگي انسانها را فرا گرفته است و به گوشه كنار زندگي بزرگ و كوچك سرك ميكشد. همه با هم ميجنگند، از پدر با مادر تا كشور با كشور و اين مساله زمينه ساز شكستي به نام دفن كودكي كودكان زير آوار جنگ است. وقتي بزرگترها زندگي را از ياد بردهاند و با زمين و زمان ميجنگند تا زنده بمانند، كودكان ناخواسته در خط مقدم شكست در اين جبههها قرار ميگيرند و قائله را ميبازند. جنگ بزرگترها هيچگاه پيروز ندارد و اگر قرار باشد تا در اين جنگها كسي شكست بخورد، آن افراد شكست خورده قطعا كودكان هستند.
وقتي جنگي آغاز ميشود، كودكان بدون آنكه بخواهند جزيي از آن جنگ ميشوند، آسيب ميبينند، درد ميكشند و شسكت ميخورند. كشتار كودكان به ثورت خواسته يا ناخواسته در جنگها زمينه ساز كشيدن ترمز توسعه و رسيدن به آيندهاي است كه كودكان آن را رقم خواهند زد. اين موضوع به عنوان يك تهديد و شكست براي جامعه جهاني آينده به حساب خواهد آمد اگر كه تابلوي ايست را به جنگها در سراسر دنيا نشان ندهد.
جهاني كه پيوسته به دنبال صلح و آزادي است، امروز درگير جنگهايي شده كه حتي بزرگترها نيز از آن ميترسند. اين جنگها كودكان را پاك فراموش ميكنند و آيندهاي را كه بايد به دست آنها ساخته شود زير پا ميگذارند. در اين زمينه بايد گفت كه تنها كليد رسيدن به صلح جهاني بسترسازي براي توجه ويژه به كودكان و پايان دادن به جنگهايي است كه كودكان بازنده اصلي آنها هستند.
كودكان بايد بازي كنند، سرگرم شوند، ياد بگيرند و توسعه دهند و از جنگها در امان باشند. نهادهاي اجتماعي بينالمللي در اين زمينه ميتوانند نقش بسيار موثري را داشته باشند و از كودكان حمايت كنند تا اعتماد به نفس خود را به دست آورند و با روابط مثبت با همسالان و خانوادهها، جوامع گستردهتري را ايجاد كنند و زمينه ساز ساخت آينده بشريت باشند، آيندهاي كه اگر روزي توسط كودكان شكل بگيرد، قطعا بدون جنگ و سرشار از صلح خواهد بود تا هيچ كودكي زير آوار جنگ دفن نشود.
كودكان تنها اميد آينده اين جهان خشن هستند. آنها ميتوانند آينده خود را شكل دهند و به جوامع بشري كمك كنند. از اين رو تحقق آرزوي صلح جهاني و روياي آنكه براي يك روز هم كه شده قلب فلزي ماشينهاي جنگي دنيا از كار بايستد، تنها با فراهم كردن زمينه براي رشد كودكان و دعوت آنها به تفكر براي شناخت خود و ارزشهاي انساني ممكن خواهد بود.
گفتار چهارم ـ كبوتري با بالهاي زيتوني
كودكان امروز ميتوانند تحقق بخش روياي جهاني سرشار از صلح باشند و در اين راه گام بردارند. كودكان براي ساخت چنين آيندهاي كه آرزوي جهان سراسر درگير با جنگ است، نيازمند بسترهايي هستند تا بتوانند در دوران طلايي كودكي، خود را به عنوان يك انسان بشناسند و ارزشهاي انساني را بر هر مسالهاي برتر بدانند. كودكان در قالب يك انسان ميتوانند با شناخت خود، جامعه جهاني تا دندان مسلح را به صلح دعوت كنند و به روي جهان لبخند بزنند. در اين راه پايان جنگهايي كه بزرگترها با يكديگر دارند، ميتواند آغازگر زندگي كودكاني باشد كه صلح را به جهان هديه ميدهند.