خوزنا : شكر براي مغز حكم ماده مخدر دارد!
پنجشنبه، 26 دی 1398 - 18:38 کد خبر:86412

يك مطالعه جديد نشان داده است كه قند، درست مثل داروهاي اعتياد آور بر سامانه پاداش مغز تأثير مي‌گذارد.

ايسنا : به نقل از نيو اطلس، تحقيقات زيادي به ايجاد يك تصوير روشن از رابطه بين قند و سامانه پاداش مغز كمك كرده است، اگرچه هنوز شكاف‌هاي زيادي براي پر شدن وجود دارد.

اكنون دانشمندان دانماركي با انجام آزمايشاتي روي خوك‌ها و توجه به اينكه چرا مدار پاداش مغز بعد از مصرف شيريني‌جات روشن مي‌شود، در مورد چگونگي تغيير شكل شيميايي مغز به اطلاعات بيشتري دست يافته‌اند.

اين تحقيق توسط دانشمندان دانشگاه "آرهوس"(Aarhus) دانمارك انجام شده است. محققان مي‌گويند استفاده از خوك‌ها به جاي مدل‌هاي معمولي حيوانات براي پيشرفت درك آنها از ارتباط بين مصرف قند با مغز انجام شده است.

اين تحقيق همچنين براي جلوگيري از طيف وسيعي از فاكتورهاي ديگر مانند بازي‌هاي ويدئويي، رابطه جنسي، روابط عاشقانه يا مواد غذايي ديگري كه مي‌خوريم كه مي‌توانند سامانه پاداش مغز را فعال كرده و باعث نوسانات شديد شوند، مفيد بود.

سامانه پاداش مغز(Reward system) سامانه پيام رساني ويژه مغز است كه بدن را از برطرف شدن نيازهايش آگاه مي‌كند.

"مايكل وينتردال" سرپرست اين مطالعه مي‌گويد: خوك جايگزين مناسبي است، زيرا مغز اين حيوان پيچيده‌تر از مغز جوندگان است و بيشتر شبيه به مغز انسان است و براي تصويربرداري از ساختارهاي عميق مغز با استفاده از اسكنر مغز انسان به اندازه كافي بزرگ است. مطالعه ما روي خوك‌ها، يك مجموعه كنترل شده را ارائه داد كه تنها متغير آن وجود يا عدم وجود قند در رژيم غذايي است.

آزمايشات بر روي هفت خوك انجام شد كه طي يك دوره 12 روزه روزانه دو ليتر آب شكر مي‌خوردند. دانشمندان قبل از روز اول، بعد از روز اول و بعد از روز دوازدهم از مغز اين خوك‌ها تصويربرداري كردند تا هرگونه تغيير را مشاهده كنند.

"وينتردال" مي‌گويد: پس از گذشت 12 روز از مصرف قند، ما شاهد تغييرات اساسي در سامانه‌هاي ترشح دوپامين و مواد مخدر گونه در مغز آنها بوديم. در حقيقت، سامانه پاداش مغز يا سامانه اعتياد كه بخشي از شيمي مغز است كه با رفاه و لذت همراه است، پس از اولين نوشيدن آب و شكر فعال شد.

اين مطالعه يافته‌هاي مطالعات قبلي را در مورد ارتباط مصرف قند و انتقال دهنده‌هاي عصبي مانند دوپامين كه مغز در پاسخ به مصرف داروهاي اعتياد آور مانند كوكائين ترشح مي‌كند، تاييد كرد.

ميزان تأثير قند بر روي اين نوع مدارهاي مغزي به اثرات داروهاي اعتياد آور تشبيه شده بود و دانشمندان در اين مطالعه با تجزيه و تحليل مغز خوك به نتيجه مشابهي رسيدند.

گوينتردال" مي‌گويد: اگر شكر بتواند تنها بعد از 12 روز سامانه پاداش مغز را تغيير دهد، همانطور كه در خوك‌ها ديديم، مي‌توان فهميد كه چرا محرك‌هاي طبيعي مانند يادگيري يا تعامل اجتماعي به پس زمينه رانده مي‌شوند و با محرك‌هاي مصنوعي نظير قند و موارد ديگر جايگزين مي‌شوند.

وي افزود: همه ما به دنبال دسترسي و ترشح سريع دوپامين هستيم و اگر چيزي زودتر ما را به هدفمان برساند، آن را انتخاب مي‌كنيم.

سامانه پاداش مغز(Reward system) سامانه پيام رساني ويژه مغز است كه بدن را از برطرف شدن نيازهايش آگاه مي‌كند. هر رويداد بيروني يا تجربه‌اي با اتفاق‌هايي در مغز ما همراه است. احساس لذت نيز يكي از اتفاق‌هايي است كه ما هر روزه آن را تجربه مي‌كنيم. هنگامي كه با ديدن دوستي احساس شادي مي‌كنيم، در مسابقه‌اي پيروز مي‌شويم يا حتي داروي لذت بخشي را مصرف مي‌كنيم، مغز ما واكنش خاصي از خود نشان مي‌دهد. اين احساس لذت و پاداش با تغييراتي در مغز همراه است.

سامانه پاداش به گروهي از ساختارهاي مغزي اشاره دارد كه در برابر محرك‌هاي تقويت‌كننده يا لذت بخش نظير مواد مخدر و داروهاي اعتياد آور فعال مي‌شوند. هنگامي كه افراد در معرض محركي لذت بخش قرار مي‌گيرند، مغز شروع به افزايش آزادسازي نُرُترنسميتر(پيام آور عصبي) دوپامين مي‌كند و فعاليت مناطق مغزي مرتبط با دوپامين افزايش مي‌يابد.

مسير دوپاميني مزوليمبيك مهم‌ترين منطقه مغري مرتبط با لذت و پاداش است. اين مسير، ناحيه تگمنتوم شكمي را به هسته‌هاي آكامبنس متصل مي‌كند. سامانه پاداش مغز مسئوليت تحريك (براي مثال خواستن، ميل و تمايل به پاداش)، يادگيري مشاركتي (در درجه اول تقويت مثبت و شرطي شدن كلاسيك) و احساس مثبت، به خصوص براي حالت‌هايي كه لذت را به عنوان يك مؤلفهٔ اصلي مي‌شناسند، براي مثال شادي، سرخوشي و اشتياق را بر عهده دارد.

پاداش يك ويژگي جذاب از يك محرك است كه يك رفتار اعتيادآور را در فرد القا مي‌كند. يك بررسي در زمينه علوم اعصاب، محرك مربوط به پاداش را به صورت روبرو توصيف كرده‌است: هر محرك، جسم، رويداد، فعاليت يا وضعيتي كه پتانسيل ايجاد رويكرد و مصرف آن را دارد، تعريف يك پاداش است.

در شرطي‌شدن فعال، محرك پاداش به عنوان يك تقويت كننده مثبت عمل مي‌كند، هرچند عكس اين موضوع نيز صادق است، يعني تقويت كننده‌هاي مثبت نيز پاداش محسوب مي‌شوند.

پاداش‌هاي اوليه، دسته‌اي از محرك‌هاي پاداش هستند كه به بقاي موجودات و فرزندان آن‌ها (فرگشت) كمك مي‌كنند و شامل پاداش‌هاي هوموستاتيك (براي مثال غذاي خوشمزه) و پاداش‌هاي وابسته به توليد مثل (مانند آميزش جنسي يا مراقبت والدين) مي‌شوند. پاداش‌هاي ذاتي، پاداش‌هاي بي قيد و شرطي هستند كه براي ما جذاب و تحريك‌كننده هستند، زيرا ذاتاً لذت بخش هستند. پاداش‌هاي بيروني (براي مثال پول يا ديدن برد تيم مورد علاقه) پاداش‌هاي شرطي هستند كه رفتار جذاب و تحريك كننده‌اي دارند، اما ذاتاً لذت بخش نيستند. در واقع پاداش‌هاي بيروني بعد از شرطي‌شدن كلاسيك با پاداش‌هاي ذاتي احساس لذت را در فرد به وجود مي‌آورند، براي مثال محرك پول به عنوان يك پاداش بيروني، از توانايي براي برقراري امكانات براي فرزندان كه يك پاداش ذاتي است، استخراج مي‌شود.

بقاي موجودات زنده به معناي حداكثر كردن ارتباطشان با محرك‌هاي مفيد و به حداقل رساندن ارتباط با محرك‌هاي مضر است. شناخت پاداش‌هاي گوناگون موجب بيشتر شدن احتمال زنده ماندن و توليدمثل با استفاده از تكنيك‌هايي همچون يادگيري مشاركتي مي‌شود. بنابراين پاداش يك مكانيسم براي كمك كردن به افزايش آمادگي و سازگاري موجودات با محيط اطراف است.

اين مطالعه در مجله Science Reports منتشر شده است.