خوزنا : متهم اختلاس 3 هزار ميلياردي، محسن رضايي را تهديد كرد
دوشنبه، 8 خرداد 1391 - 14:31 کد خبر:9779
اميرخسروي گفت: آقاي "م.ر" از مسولان مجمع تشخيص مصلحت نظام در منزلش، پارك لويزان، دفترش و در خيابان ظفر با من ملاقات و جلسههايي را داشته است. من يك هشداري را در جلسه بعد به اين افراد ميدهم تا خودشان به دادگاه بيايند و همه چيز را بيان كنند.
دوازدهمين جلسه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي روز يك شنبه هفتم خرداد 1391 در دادسراي انقلاب اسلامي برگزار شد. مه آفريد اميرخسروي متهم رديف اول پرونده فساد سه هزار ميلياردي، در اين جلسه دادگاه گفت: آقاي "م.ر" از مسولان مجمع تشخيص مصلحت نظام در منزلش، پارك لويزان، دفترش و در خيابان ظفر با من ملاقات و جلسههايي را داشته است. من يك هشداري را در جلسه بعد به اين افراد ميدهم تا خودشان به دادگاه بيايند و همه چيز را بيان كنند. وي همچنين خواستار احضار "ع.ب" رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس به دادگاه شد و گفت: چرا آقاي "ع.ب" در دادگاه نيست؟
به گزارش آژانس خبري خوزستان (خوزنا)، در جديدترين جلسه دادگاه متهمان اختلاس 3 هزار ميليارد توماني، قاضي پرونده بخشي از كيفرخواست اميرخسروي را قرائت كرد و گفت: شما متهم هستيد به افساد فيالارض از طريق شركت در اخلال نظام اقتصادي به مبلغ 2 هزار و 800 ميليارد تومان كه البته با تشكيل يك باند و يك شبكه بوده است.
اميرخسروي در اين جلسه دادگاه درباره وضعيت تملك گروه ملي فولاد (اهواز) گفت: گروه ملي فولاد خريدار جنس بوده است در حالي كه در گشايش اعتبار 4 طرف وجود دارد و ما فقط طرف گشايشكننده بودهايم. من كه نميتوانستم بروم بپرسم آيا در تنظيم اسناد به درستي انجام شده يا خير. وي تصريح كرد: من يك خريد مدتدار انجام دادهام و در طي خريد، بحث تنزيل و دريافت تسهيلات به من مربوط نميشده است.
اميرخسروي ادامه داد: آقايان از همان زماني كه گروه ملي را خريدند شروع به تحركاتي كردند كه ما كار را نكنيم. بنده در اين زمان به رييسجمهور نامهاي نوشتم و در واقع آشنايي من با آقاي «ع.ر» خواهرزادهي آقاي «م» از همين جا شروع شد و آقاي «ع.ر» به من گفت كه وي دستور پيگيري اين نامه را ميدهد و من در آن نامه تقاضا كردم كه اگر آقايان نميخواهند ما كار كنيم به ما بگويند كه بيتالمال هدر نرود و در واقع از سال 88 اين خطر را حس كردم كه آنها برعليه ما توطئه ميكنند.
وي تصريح كرد: مديركل صنايع ايران و «ص.م» نمايندهي مجلس در جريان اين كار بود. در واقع در آن زمان 25 ميليارد تومان در حساب آريا بود و كارخانه MDF را ما در همان زمان با نامهاي كه وزارت اقتصاد نوشته بودند در حال ضربه خوردن بود و بايد بگويم كه از سال 80 ما كارخانه MDF را پايهريزي كرديم و در زمان دستگيري من، ماشينآلاتي كه در حال نصب شدن بود، جلويش گرفته شد و آقايان با اين كار ميخواستند به توليد كشور ضربه بزنند.
اين متهم با اشاره به اينكه بيان ميكنند من شركتي كاغذي ايجاد كردم، در صورتي كه من بزرگترين شركت MDF دنيا را ايجاد كردم، اظهار كرد: در واقع كارخانهي من را آقاي «س» مقايسه ميكند، چرا اين موضوع بررسي نميشود؟
خسروي در رابطه با پولهايي كه بابت خريد ماشينآلات خارج شده بود، گفت: بايد بيان كنم مگر آقاي «ع.ر» مديرعامل گروه ملي تمام خريدها را كنترل نميكردند؟ ايشان بايد بيايند بگويند كه خبر نداشتند؟ اين درست نيست و بايد بگويم كه وي در زمينهي پولها رييس بخش فولاد بوده و بر اين كار نظارت ميكرده است.
وي با اشاره به اينكه من عين واقعيت را ميگويم خاطرنشان كرد: در واقع شركتهاي من كاغذي نبوده و يك ميليون توليد آيا از نظر شما كاغذي است؟
اين متهم ادامه داد: گوشتي كه كيلويي 8 هزار و 500 به وزارت بازرگاني به فروش ميرفت چه كسي قراردادش را لغو كرد؟ مگر آقاي «غ» يك ميليارد دلار در بانك مركزي سپرده نگذاشت؟ من در آن زمان با قائم مقام بانك مركزي رفيق بودم. همچنين آقاياني از كميسيون امنيت ملي مجلس،قوه قضاييه، كميسيون برنامه و بودجه همگي بايد در دادگاه حاضر شوند و بگويند كه چندين بار بنده به آنها اعلام كردم كه عدهاي از من باج ميخواهند.
مه آفريد با تاكيد بر اينكه نمايندگان مجلس به من زنگ مي زدند نه من به آنها، گفت: برويد پرينت تلفن هاي مرا را بگيريد. من به كدام نماينده زنگ زده ام؟ آقاي «ل» نمايندهي مجلس چقدر به من تلفن زد؟ در واقع شما بايد بدانيد كه چه كسي به من زنگ زده است. من به نمايندهي مجلس يا برعكس. وي تاكيد كرد: چرا موضوع را امنيتي كرديد كه كسي جرأت نميكند جلو بيايد؟ چرا اينقدر محدوديت؟ چرا شما نميگذاريد من در تلويزيون مصاحبه كنم؟ در واقع من 10 ماه در بازداشت هستم، آيا اين درست است؟
اين متهم ادامه داد: يكي از اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام جلسهي امنيتي با من گذاشته و به من پيشنهاد كرد كه شركتي را خارج از كشور داير كنيد، چرا اين مسائل را نميگوييد؟
خسروي تصريح كرد: يكي از نمايندگان مجلس در دفتر بنده ميگويند شما چكار كرديد كه آقاي معاون وزير اقتصاد آزاد است ولي من 10 ماه در زندان هستم. مگر 5 درصد سهام به نام اين آقا نبوده است؟
قاضي سراج خطاب به اين صحبت خسروي خواستار توضيح شد كه وي پاسخ داد: آقاي معاون وزير اقتصاد جزو نفرات هيات موسسه بوده و اين را شوراي پول و اعتبار تصويب كرده است. در واقع اگر لازم باشد همهي آقايان بايد بيايند و بگويند كه بانك آريا را براي بحث تحريم ايجاد كرديم. جلسهي بعد بايد اين آقايان يا خودشان بگويند، اصلا به بالاترين مسوولان كشور بگويند كه ما بوديم دستور اين كار را داديم يا اگر اين كار را نكنند من اسامي آنها را ميگويم و اسامي همهي اين افراد را با مدارك مستند و دليل و برهان دارم؛ چرا كه شرايط تحريم وجود دارد. در واقع آنها اصلا از من خواستند به دولت كمك كنم.
اين متهم در پايان گفت: مگر اين انسانها آدمهاي دولتي نيستند؟ مگر آدمهاي تصميمگير كشور نيستند؟ بيايند و توضيح دهند.
مهآفريد اميرخسروي اظهار كرد: آقاي خاوري با پورويي تمام به من ميگويد براي اينكه سقف اعتبارات را بالا ببريم بايد به من پول بدهيد، اين سوال اينجا مطرح ميشود كه آقاي خاوري را چه كساني فراري دادهاند؟ اگر در جلسه بعد اين افراد به دادگاه نيايند و خود را معرفي نكنند، من قطعا نام آنها را فاش خواهم كرد.
وي ادامه داد: آقاي "م.ر" از مسولان مجمع تشخيص مصلحت نظام در منزلش، پارك لويزان، دفترش و در خيابان ظفر با من ملاقات و جلسههايي را داشته است. من يك هشداري را در جلسه بعد به اين افراد ميدهم تا خودشان به دادگاه بيايند و همه چيز را بيان كنند.
قاضي سراج گفت: آيا دو هزار و 800 ميليارد تومان از سيستم خارج شده است؟ متهم گفت: چرا وقتي اسم افراد شاخص ميآيد اجازه نميدهيد حرفمان را تمام كنيم. قاضي گفت: من چنين چيزي نگفتهام و وظيفه من فقط تفهيم اتهام است.
مهآفريد ادامه داد: جرم من افساد فيالارض است و بايد دلايل آن را بازگو كنم. همچنين من از اين مبلغ اطلاعي نداشتم.
اين متهم افزود: كساني كه يك ميليارد دلار به من معرفينامه ميدهند و به من ميگويند كه بروم گوشت وارد كنم و تحريم را دور بزنم كجا هستند؟ قاضي سراج گفت: همه اسامي كه شما بيان كرديد ممكن است عليه شما ادعاهايي را داشته باشند.
متهم در پاسخ گفت: اشكالي ندارد. متهم ادامه داد: آقاي معاون وزير اقتصاد در امور بانكي و بيمه از وزير اقتصاد 300 ميليارد تومان معرفينامه براي بانك صنعت و معدن گرفته است و همه اين كارها براي اين بوده كه سهامدار بانك آريا شود.
قاضي سراج گفت: ميليارد يا ميليون؟ متهم پاسخ داد: ميليارد. ما با مبلغ ميليون كاري نداريم.
متهم ادامه داد: من از هفت صبح تا 12 شب كار كردم و اينكه اين آقايان خود را اينگونه كنار كشيدند كار خوبي نيست. همچنين به من گفتند كه تيم استقلال اهواز سقوط كرده و بيا براي اهواز تيمي خريداري كن. اين افراد كه اين پيشنهادها را به من ميدادند كجا هستند. همچنين اين افراد به من گفتند كه فولاد خرمشهر كه همه مدارك آن موجود است، بخرم و كار كنم و مشكل لوله اهواز را كه بدهكار است برطرف كنم. اگر من اين كارها را انجام نميدادم اين شركت كلي به دولت بدهي داشت. همچنين گروه ملي را به اصرار آقايان دولتي خريداري كردم.
فراهاني نماينده دادستان گفت: چه كسي به تو گفت كه گروه ملي را خريداري كن؟ متهم پاسخ داد: در جلسه آينده ميگويم. شما كه اين همه مدت صبر كردهايد، يك هفته ديگر هم صبر كنيد.
متهم افزود: در اين پرونده هيچ چيز را نميشود از هم منفك كرد و همه چيز به هم ربط دارد. من براي كشورم فعاليت كردم و همه در جريان كارهاي من بودند كه من چه كارهايي را انجام ميدهم. مديركل صنعت وزارت اطلاعات آقاي "ش" با من جلسه گذاشت و گفت ما از همه چيز مطلع هستيم و فعاليتهاي گروه اميرمنصور آريا مشخص است.
وي ادامه داد: من يك روز با رييس كل بانك مركزي آقاي "ب" وقت ملاقات داشتم كه آقاي "ك" در همان روز به من خبر ميدهد كه LCها بدون مجوز است.
قاضي سراج گفت: آقاي "ك" اين موضوع را نميدانسته و وقتي بازرسين اين موضوع را به او ميگويند، او گريه ميكند. متهم با لبخند پاسخ داد: ما هم همه كودك هستيم و اينها را باور ميكنيم.
مهآفريد افزود: بانك مركزي نامهاي به بانك ملي ميزند و ميگويد كه بايد ظرف يك ماه تمام بدهيهاي خود را پرداخت كند. من به آقاي "س" گفتم كه افرادي از من پول ميخواهند اما اين فرد فقط سرش را تكان داد. من در رابطه با اين موضوع به هر مسئولي در اين كشور گفتم كه از من پولي را ميخواهند به جاي اينكه به من كمك كنند، تنها سرشان را تكان ميدادند.
مهآفريد تصريح كرد: آقاي "الف" بيان كردند كه چهار ماه ديگر كار گروه اميرمنصور تمام است و زمين ميخورد. آقاي "الف" از كجا اين موضوع را ميدانسته، كسي جرات نميكند به گروه آقاي "الف" نزديك شود و همه اين حرفها بر اين اساس بوده است كه يكسري از افراد پشت نظام سنگر گرفتهاند و به اسم نظام دارند از نظام جمهوري اسلامي ايران سوء استفاده ميكنند، اين افراد به اسم نظام پول ميگيرند و رشوه ميدهند و رشوه ميگيرند.
وي افزود: از كجا اطلاع داشتم كه آقاي "الف" با آقاي خاوري چه ارتباطي داشته، در حالي كه وي رابط آقاي خاوري در وزارت اطلاعات بوده است. در اين قضيه به آقاي "الف" ميگويم كه نماينده شما در بانك مركزي اشكال ايجاد ميكند و درخواست پول كرده ولي وي تنها به من ميگويد كه ايشان آدم خوبي است. اين اطلاعات را آقاي حسن سلطاني به من داده است.
قاضي سراج پرسيد: چرا «ح.س» فرار كرد؟ متهم پاسخ داد: من ضامن او نيستم.
اين متهم افزود: روز جمعه 90/5/14 حكم بازداشت من صادر ميشود و آقاي "ش" كارمند سابق وزارت اطلاعات به من ميگويد كه از كشور خارج شو و من براي احتياط به آقاي مهرگان گفتم كه از كشور خارج شود زيرا آقاي مهرگان اشتباهي را مرتكب نشده بود. افرادي ميخواستند كه ما فرار كنيم اما من اين كار را نكردم و به كشورم افتخار ميكنم.
قاضي با لبخند گفت: چقدر نيرو داشتي كه همه به تو اطلاعرساني ميكنن؟ متهم افزود: من نيرويي در هيچ جا نداشتم.
مهآفريد ادامه داد: تمام دوستان من در خارج از كشور مشغول به كار بودند اما من تا سال 86 حتي پاسپورت نداشتم چون به كشورم علاقهمند بودم و به آن ايمان داشتم.
متهم افزود: آقاياني كه در قوه قضاييه هستند اشكالاتي دارند.
قاضي سراج گفت: نام آنها را بگو، شما كه نام آقاي "الف" را گفتيد مابقي را نيز بگوييد. متهم بار ديگر تكرار كرد كه هفته ديگر همه اسامي را خواهم گفت.
قاضي سراج بيان كرد: هفته ديگري وجود ندارد. امروز همه چيز را بايد بگوي و تا شب هر چه ميخواهي ميتواني بگويي.
در وسط جلسه دادگاه، "الف. ج" با عصبانيت خطاب به مهآفريد گفت: امروز اگر حرفي را نگويي، اشتباه ميكني. تو را به روح پدرت قسم ميدهم كه همه چيز را بگو. از هيچ چيز نترس و نام تمام افرادي كه را ميشناسي بيان كن.
متهم با خونسردي ادامه داد: اين افراد ميخواستند من از كشور فرار كنم تا آقاي خاوري فرار نكند زيرا اگر آقاي خاوري در كشور ميماند خيلي از سرخطها را ميتوانست روشن كند بنابراين نبايد ميماند.
وي ادامه داد: در تمام اين مدتي كه كار كردم هيچگاه هدفم خرابكاري نبوده است و در فكر كار بودهام و سابقه من اين حرف من مرا تاييد ميكند.