تلکس خوزنا : پارادايم توحيدي در تحليل جايگاه زن
سه شنبه، 16 خرداد 1402 - 06:50     کد خبر: 170028

خوزنا:

شيرين عبدالهي

بخش قابل توجهي از آيات قرآن دعوت به جهان‌بيني توحيدي و نفي شرك‌ورزي دارند. غالب مفسران در كتب تفسيري متقدم صرفا  ذيل اين آيات شريفه بر بعد فردي يا اعتقادات فردي زيست مؤمنانه تأكيد داشته‌اند. در حالي كه برخي مفسران معاصر به نحوي بر تحول‌آفريني توحيد در جوامع بشري تصريح كرده‌اند. انديشوراني همچون شهيد صدر در المدرسه القرآنيه و يا سيد قطب در كتاب معالم في الطريق، توحيد را سنگ بناي يك‌يك تعاملات اجتماعي انسان بر شمرده‌اند.شهيد مطهري هم جهان‌بيني توحيدي را درك اين موضوع مي‌دانند كه جهان بر اساسا يك مشيت حكيمانه پديدآمده است كه موجودات را به كمالات شايسته و خير و رحمت مي‌رساند علامه طباطبايي نيز معتقدند فرد موحد در بينش‌ها و رفتارها، توحيدي مي‌انديشد و عمل مي‌كند و توحيد تنها در يك اعتقاد خلاصه نمي‌شود بلكه توحيد نوعي سير و سفر و رفتار و وصول است و شعاع اين عقيده بايد در خانواده و جامعه ظهور عيني داشته باشد و نتيجه آن تشكيل جامعه توحيدي و تأمين سعادت دنيوي است.

پس توحيد اجتماعي هر چند با تعاريف توحيد عملي مثل توحيد در عبادت و اطاعت بسيار نزديك مي‌شود اما در زاويه‌اي قدري متفاوت،  حاصل قرائت اجتماعي از توحيد و آشكارسازي هويت اجتماعي آن است. اين انديشه در قالب مطالعات قرآني زنان نيز تجلي قابل توجهي داشته است و بعضي متفكران قرآن‌پژوه با مداخله در روند فهم و بازتفسير قرآن تلاش كردند تا به مفاهيم قرآني مبني بر برابري جنسيتي و عدالت اجتماعي توجه و تمركز كنند. در راستاي تحقق اين هدف، عده‌اي از زنان با رويكردهاي مختلف و با پيشينه دانشي گوناگون، تفاسير زنانه‌اي از قرآن ارائه كردند كه اگر در برخي زمينه‌ها باهم متفاوت بود، ولي همه آن‌ها در يك مسئله همسو بودند كه آنچه موجب بروز ظلم عدم برابري جنسيتي در ميان مسلمانان شده، متن كلام الهي نبوده است بلكه ساختارهاي مردسالاري حاكم در تفاسير بوده است.

زنان مسلماني همچون رفعت حسن، عزيزه هبري، امينه ودود، اسماء بارلاس، سعديه شيخ، منتقد خوانش‌هاي مردمحور از قرآن هستند. آن‌ها تفاسير پيشين را داراي نوعي تعصب نسبت به زنان مي‌دانند كه نوعي بي‌عدالتي تاريخي عليه آنها را روا دانسته است. آن‌ها معتقدند اگرچه قرآن وضعيت زنان را در عربستان قرن هفتم ارتقا داد، اما اين اصلاحات در قرون بعدي در تفاسير لحاظ نشد و بهبود وضعيت زنان را به دنبال نداشت.

بر اساس اين روش، تنها تفاوت ميان انسان‌ها نيز بر اساس تقواست و مشخصه‌هايي چون نژاد، رنگ، جنس و طبقه هيچ كدام ملاكي براي برتري فردي بر فرد ديگر نيست. تقوا نيز موضوعي بيروني نيست و انساني نمي‌تواند درباره ديگري قضاوت كند. بدين ترتيب، حق داوري و ارزيابي تفاوت ميان افراد بر عهده خداوند است در نتيجه، اين مفسران با استفاده از نظريه توحيد، اعمال تبعيض‌آميز، ازجمله تبعيض جنسيتي، را نقض سلطه متعالي و يگانگي خداوند مي‌دانند.

از منظر اين  افراد، تفاسيري كه زن در آنها تحقير شده ساخته بشر دانسته شده است؛ مطابق اين روش همانطور كه هيچكس نمي تواند تفسيري بي ‌نقص از قرآن ارائه كند، هيچكس هم نمي ‌تواند تفسيري نهايي از قرآن را ارائه كند. پس تفاسير كلاسيك دائماً بايد در معرض بازبيني قرار گيرند، بدين ترتيب قرآن همواره براي ظهور تفسيري پويا و دائمي بايد گشوده باشد.


برگشت به تلکس خبرها