نصيبه حيدري
وجود يك پدر مهربان و مشاركتكننده در امر فرزندپروري، در رشد بچهها و موفقيتهاي اجتماعي آنها به اندازه يك مادر مهربان لازم و ضروري است. در قرن بيست و يك به نقش پدران، توجه بيشتري ميشود و پدران نيز به اين مسئله واقفتر شدهاند كه بايد نقش مهم خود را در فرزندپروري ايفا كنند. از اين رو سبك فرزندپروري پدران قدري با مادران متفاوت است و اين تفاوت تكميلكننده فرزندپروري و تربيت آنها است.به عنوان مثال سبك تعاملي و بازي كردن آنها متفاوت است، تحركشان بيشتر است، بازي را با ريسك بيشتري انجام ميدهند و حتي نحوه ارتباط كلامي پدر و مادر با فرزندان متفاوت است و حتي در قانونگذاري بر عدالت و انصاف تأكيد ميكنند و در رشد و همدلي فرزندان نقش مهمي دارند. در واقع بچههايي كه با پدر مشاركتكننده، وقت بيشتري ميگذرانند، بزرگسالان دلسوزتري ميشوند. پدرها هم، دنيا را بهتر به بچهها نشان ميدهد.
نقش پدر به عنوان ولي، به معني قيم و سرپرست بوده و كسي است كه احساس امنيت ميدهد، مورد پذيرش فرزند است و از او حمايت ميكند و ما در كنار اين، ولي بودن ميخواهيم صفات ديگري را هم داشته باشد. شايد در گذشته بيشتر درباره اقتدار مردانه صحبت ميشد كه گاهي با پرخاشگري و داد و فرياد همراه بوده است، اما اكنون ميگوييم اين داد و فريادها باعث ايجاد فاصله و عدم رابطه صحيح ميشود، البته در حال حاضر اين گونه مسائل كمتر شده است و در مخالفتجوييها اقتدارمان را با مشخص كردن حد و مرزها و حريم ايجاد ميكنيم، نه پرخاشگري و داد زدن.
تأثيرگذاري پدران در رشد رواني و تربيتي دختران نوجوان در سه حيطه ارتباط با مادر، عزت نفس و رشد و هويت زنانگي است. قسمتي از اين تأثيرگذاري مربوط به تعامل پدر با مادر است، شامل مراقبت از مادر، حمايت عاطفي و جسمي از دوران بارداري تا بعد از آن به صورت مستقيم و غيرمستقيم در كودك تأثيرگذار خواهد بود، حتي نوع دلبستگي كه كودك با پدر دارد، به نوع دلبستگياش با مادر تأثير ميگذارد، اينكه چگونه مراقبت ميكند، چقدر مشاركت ميكند و حتي نوع صحبتي كه در طول دوران بارداري با جنينش دارد، همه اينها در نگاهي كه دختر نسبت به دنياي خودش دارد، مؤثر است.هر آنچه حمايت و تأييدكننده مادر باشد، دختر به همان نسبت، تعريف روشنتري نسبت به مردانگي و به همان نسبت احترام بيشتري به زنانگي خودش ميگذارد. سالمترين محيط خانواده، محيطي است كه پدر پرورشدهنده و قويترين حمايتكننده از مادر باشد و اين در فرزندان به ويژه دختران تأثير خواهد داشت.
به هر ترتريب در پايان اين نوشتار بايد عنوان كرد كه دختر در سن تكليف ۹ ساله است و كودك محسوب ميشود، اما در بسياري از موارد تصور ميشود، چون به سن تكليف رسيده، پس بزرگ شده است و اين مسئله نبايد در نوع محبت ما به آنها نيز تغيير كند، به اين معني كه اگر پيش از آن با او بازي ميكرديم، رفتارمان از جهت تعاملي به تعامل كيفيت ارتباط تغيير نكند. مرحله ديگر بلوغ است كه اغلب پدران تصور ميكنند، چون دخترشان به سن بلوغ رسيده است، پس بايد از او فاصله بگيرند به ويژه كه بلوغ و نوجواني باعث ميشود، آنها دنبال استقلال و مخالفتجويي بيشتري باشند، ولي ميگوييم شما ارتباطتان را حفظ كنيد و به حريم آنها احترام بگذاريد، ولي باز هم حواسمان باشد كه از او فاصله نگيريم. پدر ممكن است حتي بغل كردن و يا محبت جسماني را كمتر كند، در حالي كه بايد بدانيم او نياز دارد و بايد وقت بيشتري براي او بگذاريم و به علايقش اهميت دهيم و در كنارش باشيم.