تلکس خوزنا : درجلسه دوم دادگاه نجفي چه گذشت
چهارشنبه، 26 تیر 1398 - 12:35     کد خبر: 84163

دومين جلسه رسيدگي به پرونده قتل ميترا استاد همسر دوم شهردار پيشين تهران صبح امروز چهارشنبه ۲۶ تيرماه به صورت علني و به رياست قاضي محمدي كشكولي رئيس شعبه نهم دادگاه كيفري يك تهران برگزار شد.

به گزارش عصرايران ، دومين جلسه رسيدگي به پرونده قتل ميترا استاد در حالي آغاز شد كه پسر ميترا استاد در دادگاه حضور دارد.

در ابتداي دومين جلسه رسيدگي به پرونده قتل ميترا استاد قاضي محمدي كشكولي رئيس دادگاه پيش از اعلام رسميت جلسه دادگاه در توضيحاتي، اظهار داشت: جلسه دادگاه با مجوز رياست قوه قضائيه به موجب مقررات قانون آيين دادرسي كيفري علني است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعايت محدوديت‌هاي مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آيين دادرسي كيفري آزاد است.

قاضي محمدي كشكولي، گفت: با توجه به اينكه مطالبي در فضاي مجازي به روايت از خبرنگاران محترمي كه در دادگاه حضور دارند منتشر مي شود لازم مي دانم مقررات ماده ۳۵۴ و ۳۵۲ قانون آيين دادرسي كيفري را در خصوص اخلال در نظم دادگاه تذكر دهم.

در ادامه جلسه مستشار دادگاه مفاد اين دو ماده را قرائت كرد.

در اين لحظه قاضي كشكولي با اعلام رسميت جلسه تاكيد كرد: پيرو جلسه قبل، جلسه امروز را در وقت مقرر برگزار مي شود.

وي ادامه داد: محمد علي نجفي، دوتن از وكلاي مدافع او و وكلاي اولياي دم و همچنين مهيار صفري و نماينده دادستان هم درجلسه حضور دارند.

رئيس دادگاه افزود: كارشناساني كه در صحنه جرم حضور داشتند و همچنين كارشناسان اسلحه و پزشك معاينه جسد در جلسه امروز حضور دارند كه در صورت لزوم از آنها اخذ توضيح خواهد شد.

قاضي محمدي كشكولي گفت: ورود و خروج افراد از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲:۴۰ كه آخرين خروج آقاي نجفي بوده است پخش خواهد شد. در اين مرحله از رسيدگي به پرونده پيرو مطالب قبلي دادگاه احدي از وكلاي اولياي دم مي‌توانند در جايگاه حضور يابند.

در ادامه جلسه حاجي لويي يكي از وكلاي مدافع اولياي دم با حضور در جايگاه، گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشي كه پيش آمده بود تذكر داديد ولي بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تيتر روزنامه‌ها شد كه حرمت اولياي دم خدشه دار شد و اينجانب به همراهي همكارم بعد از مطالعه پرونده دفاعيات ناجوانمردانه متهم حاضر را ديديم كه جا دارد مواردي را ذكر كنم.

برگزاري دومين جلسه دادگاه نجفي

وي افزود: اين دفاعيات بسيار متعارض بود و به صورت تيتر اول روزنامه‌ها در آمد. اقارير متهم در پرونده اين بود كه مقتوله ابتدا وارد زندگي او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج كردم. ما مي‌دانيم متهم چه هزينه‌هايي كرده تا نظامات را زير پا بگذارد و ازدواج را ثبت كند. بعد متهم گفته كه من طلاقش ندادم و از آنجا كه حق طلاق با مرد است مي‌توانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته كه او را كشتم و اشتباه كردم.

وي افزود: آقاي نجفي شما وزير سابق آموزش و پرورش بوديد، نوك مداد را نشكسته‌ايد كه مي‌گوييد اشتباه كردم؛ شما آدم كشتيد. اينجا صحنه سياست نيست كه به راحتي كنار بكشيد شما مرتكب قتل عمد شده‌ايد. بعد گفتيد كه او پرستو است و با نهادهاي امنيتي در ارتباط است.

قاضي كشكولي در اين هنگام به وكيل مدافع اولياي دم تذكر داد و گفت: ما مقررات آيين دادرسي كيفري را قرائت كرديم و توقع اين است كه شما وكلا كه حقوقدان هستيد دقت كنيد و بيان الفاط ناجوانمردانه در شان دادگاه نيست.

وكيل مدافع اولياي دم ادامه داد: متهم يكبار گفته مي‌خواسته ميترا استاد اطلاعات شخصي من را به خبرنگار بدهد، ايشان ۴۰ سال است كه در سياست مملكت است و از ما بهتر مي‌داند نهادهاي امنيتي كارشان طبقه‌بندي اطلاعات است. مقتوله مي‌خواسته با خبرنگار حرف بزند و كار خبرنگار انتشار است. مي‌دانيم به خبرنگار چه مي‌خواسته بگويد چون انگيزه شخصي در ماهيت ماجرا تأثيري ندارد.

وي افزود: بهتر است يكبار براي هميشه متهم اعتراف كند و بگويد مرتكب قتل عمد شده و تقاضاي بخشش كند.

قاضي در همين‌جا تذكر داد به جاي متهم صحبت نكنيد.

وكيل ميترا استاد گفت: بايد حرف اولياي دم را بزنم، پدر و مادرش به دليل اوضاع بد روحي نتوانستند بيايند و در اين مدت يكبار به پسر او سر نزدند و از نظر روحي حال خوبي ندارد. مادر عريان خود را خون‌آلود ديده، به ناحق به مادرش شليك و او كشته شده است. خانواده متهم حق و حقوق مقتول را مطالبه كرده، ماشين لكسوز وي را فروخته و از طريق افراد خانواده پول‌ها خالي شده است. اجازه مي‌داديد پولي مي‌رسيد تا حداقل مهيار را به روانپزشكي مي‌بردند. اتهامات اصالتاً بوده يا وكالتاً. بايد در اين مورد پاسخ دهد.

جلسه دوم دادگاه/ نجفي: اتهام قتل عمد را قبول ندارم / پسر ميترا استاد: قصاص مي خواهيم

قاضي كشكولي در اين لحظه با اشاره به عدم حضور يكي از وكلاي متهم، گفت: مراتب عزل آقاي عليزاده طباطبايي ديروز بعدازظهر اعلام شده در نتيجه امروز متهم با دو وكيل ادامه مي‌دهد.

همچنين قاضي كشكولي اعلام كرد كه جهانشاه صفري پدر مهيار صفري نيز به همراه او در دادگاه حاضر است و مهيار خواسته كه هيچ عكسي از او گرفته نشود. در همين لحظه از ولي مهيار خواسته شد تا به جايگاه بيايد.

پدر مهيار در جايگاه قرار گرفت، قاضي از او پرسيد مهيار چند ساله است، گفت متولد ۱۱ شهريور ۸۲ است. سپس قاضي از مهيار صفري خواست تا در جايگاه حاضر و خود را معرفي كند.

او گفت: من متولد ۱۱ شهريور ۸۲ هستم، فرزند جهانشاه صفري، قاضي پرسيد تحصيلات شما چقدر است؟ مهيار گفت: سيكل هستم.

قاضي پرسيد شكايتي داريد، مهيار گفت تقاضاي قصاص خون مادرم را دارم.

قاضي از مهيار خواست تا مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسيدن مادرش بگويد.

مهيار گفت: ۹ صبح از خانه خارج شدم و ساعت ۱۲:۱۰ وارد خانه شدم و ديدم دو فرد غريبه در خانه هستند، با كمك آقاي آقازاده (راننده نجفي) وارد حمام شدم و مادرم را در آنجا ديدم.

قاضي از او پرسيد دقيقاً بگوييد چه ديده‌ايد.

مهيار به دليل شرايط بد روحي نتوانست پاسخ دهد و قاضي گفت ايرادي ندارد، پاسخ ندهيد.

چند بار تهديد كرد كه با همين اسلحه مادرم را خواهد كشت

وي در پاسخ به سوال رييس دادگاه درباره اختلاف مادرش با متهم نجفي گفت: بله آنها اختلاف داشتند و چند بار تهديد كرد كه با همين اسلحه مادرم را خواهد كشت.

قاضي كشكولي از او پرسيد آيا شما اسلحه را در منزل ديديد كه مهيار صفري گفت: خير. آقاي نجفي گفتند كه اسلحه را در منزل همسر اولش نگهداري مي‌كند.

رييس دادگاه درباره اختلاف شب قبل از قتل مادرش با متهم نجفي پرسيد كه او گفت: بله شب قبل از ساعت ۹ و نيم تا ۲ و نيم شب با هم درگيري داشتند و دايي‌ام مسعود استاد نيز تا ۱۲ شب منزل ما بود.

صفري گفت: روز حادثه ساعت ۸ و نيم صبح آقاي نجفي مرا با عصبانيت بيدار كرد و گفت به مدرسه بروم.

قاضي از او پرسيد آقاي نجفي در كيفرخواست گفته است كه مادرت بارها با شما نيز درگير شده و چند نوبت شما را از منزل بيرون كرده است كه مهيار صفري در پاسخ اين موضوع را رد كرد و گفت كه همواره با مادرش رابطه خوبي داشته است.

مهيار صفري پسر ميترا استاد در پاسخ به اين سوال كه مادرت چند بار با اقاي نجفي درگيري داشته است گفت اين موضوع به ماه ها پيش بر مي‌گردد.

پدر مهيار صفري نيز گفت: با توجه به اينكه پسرم تقاضاي قصاص دارد ما هم تقاضاي قصاص داريم.

در ادامه قاضي اتهامات محمدعلي نجفي را به او تفهيم كرد و از او خواست از خود دفاع كند.

نجفي: اتهام قتل عمد را به هيچ عنوان قبول ندارم

در ادامه جلسه دادگاه نجفي با حضور در جايگاه و پس از معرفي خود در پاسخ به سوال قاضي درباره اينكه آيا اتهامات خود را قبول داريد يا خير؟ در دفاع از خود گفت: آنچه كه اتفاق افتاده را قبول دارم و توضيح مي‌دهم اما اتهام قتل عمد را به هيچ عنوان قبول ندارم و دلايل خود را عرض مي كنم.

وي گفت: خدمت رياست محترم دادگاه و مستشاران و حضار محترم عرض سلام دارم و تشكر مي كنم از اين وقتي كه به من داديد. در ابتداي سخن مي‌گويم از اين حادثه دردناك بنده هم بسيار متاثر هستم و مجدداً به خانواده استاد تسليت عرض مي‌كنم.

وي افزود: اميدوارم آنچه اينجا مي‌گويم موجب روشن تر شدن ماجرا شود تا قضات بتوانند بر اساس شرع و قانون حكم عادلانه اي صادر كنند.

اين متهم تاكيد كرد: هدف بنده فقط روشن شدن حقايق است و تا يك حدي خودم را در اين قضيه مقصر مي‌دانم و اميدوارم خداوند از تقصير و گناهي كه از سوي من به وقوع پيوسته من را مورد رحمت قرار دهد. من در طول عمرم با هيچ خانمي برخورد فيزيكي نداشتم.

 

تا حدي خودم را در اين قضيه مقصر مي‌دانم

متهم تاكيد كرد: هدف بنده فقط روشن شدن حقايق است و تا يك حدي خودم را در اين قضيه مقصر مي‌دانم و اميدوارم خداوند از تقصير و گناهي كه از سوي من به وقوع پيوسته من را مورد رحمت قرار دهد. من در طول عمرم با هيچ خانمي برخورد فيزيكي نداشتم.

مي‌گفت عاشق من است، من هم ايشان را دوست داشتم

نجفي افزود: ۶ ماه قبل از حادثه به اين نتيجه رسيدم كه زندگي مشترك ما با توجه به عمق اختلافات نمي تواند ادامه يابد. پيشنهاد دادم با توافق جدا شويم و حتي گفتم فرصت بدهد دو يا سه ماه تمام مهريه‌اش را مي‌دهم اما قبول نكرد و مي‌گفت عاشق من است. من هم ايشان را دوست داشتم ولي با اين حجم اختلافات ترسم اين بود به نفرت تبديل شود و سعي شد با برخي از ريش سفيدان و افرادي تماس گرفته و ايشان را به طلاق تشويق كنم اما تعهدي در روز عقد داده بودم كه خواست از من اختيار طلاق را به ايشان بدهم كه ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستي جدا شوي قبول مي‌كنم و هر وقت به اين نتيجه رسيدم كه جدا شويم با توافق شما انجام شود و نمي‌خواستم زير قولم بزنم.

در طول عمرم با هيچ خانمي برخورد فيزيكي نداشتم

اين متهم افزود: يك ماه قبل از حادثه به من گفت حق نداري راجع به طلاق حرف بزني و ارتباطم بيشتر با برادرش بود كه اكنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تاكيد داشت كه نه با من و نه با كس ديگري در مورد طلاق حرف نزنم. يك هفته قبل از حادثه تصميم گرفتيم به خانه بزرگتري برويم و حتي روز اسباب كشي جر و بحث بالا گرفت و رابطه سرد بود. حتي شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهميد رابطه ما سرد است. حتي ديد كه مطالب دوستانه‌اي بين ما رد و بدل نمي‌شود. پس از رفتن آنها دوباره ناسزاگفتن را شروع كرد و حتي ۴ تا ۵ بار در اين مدت برخورد فيزيكي داشتيم، در حالي كه در طول عمرم با هيچ خانمي برخورد فيزيكي نداشتم و اين اتفاق مرا متاثر و افسرده مي‌كرد. سعي كردم جواب ندهم و به بهانه خوابيدن حدود ساعت ۱۱ و نيم شب به اتاق خواب رفتم اما ايشان تا ساعت ۳ نيمه شب نمي‌گذاشت من بخوابم و خشمگين بود و ناسزا مي‌گفت. همان حوالي بود كه به اتاقش رفت تا بخوابد.

روايت نجفي از روز وقوع قتل

نجفي در مورد روز حادثه گفت: ساعت ۸ صبح بود كه بيدار شدم و حدود ۸ و نيم مهيار را بيدار كردم كه به مدرسه برود و در طول يكسال سعي كردم وظايف پدري‌ام را انجام دهم. حتي مرحومه جلوي من به خانواده‌اش مي‌گفت كارهايي كه مي‌كند بيشتر و سنگين تر از پدر اصلي‌اش است. ساعت ۹ شده بود كه مهيار رفت و ايشان بيدار شد و مجدد ادامه بحث‌هاي شب قبل را مطرح كرد. خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نيم شده بود كه گفت مي‌روم به حمام و پس از آن بيرون مي‌روم. گفتم كجا؟ گفت خودم مي‌دانم. اين موضوعي بود كه خيلي بين ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خيلي عصباني شدم و همه ماجرا دو تا سه دقيقه طول كشيد و نفهميدم چه شد. عصبانيت و خشم مرا فرا گرفت.

اسلحه مجاز بود

نجفي افزود: در مورد نگهداري و غيرمجاز بودن اسلحه بعداً توضيح مي‌دهم زيرا مجاز بوده و آنرا تمديد كرده بودم.

وي افزود: پشت سر ميترا استاد رفتم. فكر كردم از درب حمام تا وان يك متر فاصله است. فكر مي‌كردم ايشان در وان است و مي‌توانم بنشينم و با او حرف بزنم و قطعي روي طلاق تصميم بگيرم. پشت سرش وارد شدم. در كمد نيمه باز و اسلحه آنجا بود. آن را برداشتم و بالش را روي آن گذاشتم تا اسلحه را نبيند و نگران نشود. چون يكبار گفته بود بيا و روش استفاده اسلحه را به من ياد بده. وقتي وارد حمام شدم متاسفانه ايشان وارد وان نشده بود و ما سينه به سينه هم شديم. بالش را كنار زدم تا اسلحه را ببيند و به او بگويم كه كارمان به جاي باريك مي‌كشد اگر با گفت‌وگو مسايل را حل نكنيم اما ايشان وقتي اسلحه را ديد نمي‌دانم چه شد كه هول شد.

 

 


برگشت به تلکس خبرها