خوزنا- نکته سنج اهوازی- جناب آقای عزیز جانی که دلمون نمیاد دربارش صحبت کنیم بس مرد شریف و نجیبی است رفته اند توی تلویزیون و با بیان اینکه با طرح «دارویار» خدمات درمانی و بهداشتی با کیفیتتری به مردم ارائه میشود، گفت اند که طی یکی دو هفته آینده با کارهای کارشناسی مورد نیاز در شورای بیمه، حدود ۳۶۶ قلم دارو را تحت پوشش بیمه اضافه خواهیم کرد.
جناب آقای عزیز جانی که دلمون نمیاد دربارش صحبت کنیم بس مرد شریف و نجیبی است در عین حال یادآور شده اند: متاسفانه در برخی از سالها میزان مخارج مردم برای سلامت بالای ۴۵ تا ۴۶ درصد بود اما پرداخت از جیب مردم باید از ۴۶ درصد حداقل نصف شود یعنی به ۲۳ تا ۲۴ درصد برسد. ایشان در ادامه سوال بسیار سنگینی از خود و دیگر تماشاگران جان پرسیده اند و گفته اند که همواره این سوال مطرح بوده که چرا باید در کشور مشکل دارو داشته باشیم و چرا باید مردم ما در تامین دارو به مشکل بخورند؟ بعد خودشان به خودشان جواب داده اند که به همین دلیل طرح دارویار شکل گرفت و اساتید برجسته ای را در این طرح شرکت دادیم.
ما پیش خودمان گفتیم یک وقت زحمتتان نشود توی این یکی دوهفته اساتید برجسته تان و کارشناسانتان کار کارشناسی کنند خسته و گرما زده بشوند بروند یکی دو هفته مرخصی استعلاجی با حقوق بگیرند لب دریا استراحت کنند تا خوب شوند؟ آخر خود برادران دارو فروش با شرکت های داروسازی وکَمِ کَمش با داروخانه ها (به قول مرحوم سهراب سپهری)سال های سال است "یک دلبستگی پاک قناعت دارند" وطبعا ارتباط گرماگرم وتنگاتنگی دارند.بیماران هم می دانند شرایط شماها چه جوریست در این اوضاع و احوال.بنابراین یک زنگ می زنند مثلا به اکبر دیفنوکسیلات و ممد انسولین دو شماره اکسیر جاودانه حیاط را هم از کوچه پسکوچه های ناصر خسرو با موتور می آورند در خانه شان.داروهای دیگر که سهل است.تو بگو از شیر مرغ و عناب وسه پستون تا جان آدمیزاد و اوسطو خدوس و آویشن و گل گاوزبان و کاسنی و رزماری و هرجور زهر ماری را برایت ردیف می کنند.
البته ما می دانیم که این برادران خدوم در نهاد عزیز چه تلاشی می کنند که این تکلیفی که احساس می کنند بر گردنشان هست را انجام بدهند.اینکه کارشان طبق گفته این عزیزجان زیاد می شود عیبی ندارد.آخر اینها مانند زن و مردی هستند که برای طلاق رفتند به دادگاه.قاضی گفت شما که سه تا بچه دارید؟ چه جوری می خواهید بین خودتون تقسیمش کنید؟زن و مرد بعد از یه مکالمه و جر و بحث طولانی رو به قاضی گفتند:باشه آقای قاضی ما سال دیگه با یک بچه بیشتر میایم!
|