شیرین عبدالهی
ناهید ارنجی، کارشناس ارتباطات در گفت وگو با خوزنا در پاسخ به این سوال که چرا هنوز با فرهنگ نقد و نقدپذیری بیگانه هستیم؟گفت:عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات موجب شده است تا نسبت به گذشته دسترسی به اطلاعات بیشتر باشد. با این حال، برخی افراد و سازمانها برای محدود کردن آزادی بیان و نقد میکوشند. در واقع با سانسور مواجه نیستیم، بلکه با پدیدهای مواجهیم که گویی برخی نمیخواهند واقعیتهای اجتماعی را ببینند و به بهانه کوچک بودن برخی بحرانها آنها را نادیده میگیرند.
ناهید ارنجی افزود: البته این امر در تاریخ کشورمان موضوع تازهای نیست؛ در ایران پیشینه استبداد و محدودیتهایی که بر آزادی بیان و نقد وجود داشته باعث شده است تا برخی افراد و سازمانها به سبب ترس از انتقام و محدودیتهای قانونی از نقد کردن نوشتهها و کتابها خودداری کنند. از طرف دیگر، آنچه میدانیم به بخشی از هویت ما تبدیل شده و انگار به جان ما وابسته است. در حالی که دانستن امری نسبی است و قرار نیست هر آنچه میاندیشیم درست باشد. پس نباید آن را واقعیت محض تلقی کنیم. استبداد رأی باعث میشود تا به جای نقد از شخصیت حقیقی طرف مقابل ایراد بگیریم و در بهترین شرایط ممکن به جای نقد، نق بزنیم.
وی ادامه داد: در این شرایط استفاده از فضای مجازی و رسانههای اجتماعی میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر برای نقد و بررسی نوشتهها و کتابها به کار گرفته شود. با استفاده از این فضاها، افراد میتوانند نظرات و انتقادات خود را به صورت آزاد و با محدودیت کمتری ابراز کنند. با این حال، باید توجه کرد که آزادی بیان حقی است که به دلیل احترام به حقوق دیگران و قوانین جامعه باید با مسئولیتپذیری بالا به کار گرفته شود.
ناهید ارنجی، کارشناس ارتباطات در پایان گفت وگو با خوزنا عنوان کرد:کمبود میزان مطالعه و بیتوجهی به فرهنگ مطالعه در جامعه باعث شده است تا درک و هضم ایدههای نقادانه و ارزیابی مناسب آثار فرهنگی در جامعه کمتر شود. در سالهای اخیر با افزایش دسترسی به اطلاعات و نهادهای فرهنگی، تلاشهایی برای ارتقای فرهنگ نقد در جامعه ایران صورت گرفته است. برای مثال رسانههای اجتماعی و وبلاگها به دلیل آزادی بیشتر در ارتباط با عموم مردم، فضایی را برای نقد و بررسی آثار فرهنگی فراهم کردهاند. نکتهای که باز میخواهم بر آن تأکید کنم، شخصی شدن نقد است که در عمل راه گفتوگو و تعامل را میبندد.
|