خوزنا_حدیث کریمی: متولد احمد آباد آبادان است؛ از نیمه دهه 60 شعر گفتن را همراه با نوشتن داستان شروع کرده، آن زمان جنگ بود و در جنگ و در این حوزه پا گرفته تا کنون. شعر در جان ما جریان داشت، ساری و جاری بود، خون بود، آوارگی، ویرانی و گاهی دوستت را تکه تکه می آوردند؛ و ما می گفتیم از حماسه، گلوله، زندگی، ایستادگی و.... در جراید آن زمان چاپ می شد. حمیدرضا اکبری شروه شاعر، نویسنده، محقق و پژوهشگر، روزنامه نگار و منتقد اجتماعی و بازیگر تئاتر و سینماست. همچنین عضو شورای راهبردی مطبوعات و خبرگزاری های استان خوزستان و کارشناس فرهنگی و فعال اجتماعی است.
برخی از فعالیت های ژورنالیستی حمیدرضا اکبری شروه در استان خوزستان؟
خبرنگار هفته نامه منطقه ای امید مردم، خبرنگار هفته نامه یادگاری خوزستان، سرپرستی هفته نامه منطقه ای نجوا، سرپرستی هفته نامه سایه تهران و سرپرستی هفته نامه منطقه ای صدای ملت. اکبری در 1387 داور بخش شعر سراسری آفتاب مهربانی بوده است.
مشوق اصلی تان در شعر چه کسی بود؟
مشوق اصلی من در شعر آوارگی من و جنگ بود.
تاکنون توانسته اید در جشنواره یا مسابقه ای به جهت سرودن شعرهایتان جایزه ای کسب کنید؟
برنده جایزه شعر چیستا 1373 با داوری سید علی صالحی، برگزیده دو دوره گنگره شعر ره آورد سرزمین نور، برگزیده نفر دوم کنگره شعر شاهد 1366 ، برگزیده چند دوره ادبیات داستانی و شعر خوزستان 86-87 ، برگزیده جشنواره ادبی شعر مهیستان استان بوشهر 1389 ، برگزیده نخستین جشنواره شعر خوزستان یادگار حماسه آبان 88 و 89 ، برگزیده کنگره شعر سوگواره حسینی دانشجویان سراسر کشور 1387 ، برگزیده چند دوره گنگره شعر دفاع مقدس و برگزیده شعر و داستان کوتاه جشنواره ادبی پایتخت پنجره ها در سال های 1388-1389.
تا کنون چند شعر سروده اید؟ و چند تا از آن ها تایید شده ارشاد بوده اند؟
مجموعه شعر «افقهای خیس 1373 »، «پشت صداهای سنگ 1381 »، «وقتی سکوت می خواند 1385 »، «بلواس بختیاری پژوهشی - مردم شناسی 1387 »، «اگر بگویم عاشقم دروغ گفته ام 1388 »، مجموعه داستان «معاش 1388 »، «سیاهمکان لیراوی در تاریخ بوشهر 1389 »، «شنیده بودم جنگ شعر-1389 » و «تعزیه در جنوب ایران» پژوهشی وسویسه در گذر تاریخ انتشارات مدیا و شکل کودک مجموعه داستان ، «کنار بهمنشیر» مجموعه داستان .
کدام بخش از شعرهایتان بیشتر مورد استقبال قرار گرفت؟
در این خصوص مخاطبین من باید بگویند زیرا مرگ مؤلف همیشه اتفاق می افتد. هر اثر وقتی متولد شود دیگر به ما تعلق ندارد و این یک اصل است.
شعر، اولویت چندم زندگی تان است؟
شعر اولویت نیست؛ اصلی است در کنار دیگر اصل ها . شعر بالاترین لسان است . درد مردم را گفتن اصلی ترین اولویت است در کنار نفس کشیدن ، شعر حرکت از عمق به سطح و بلعکس است و باید رد زندگی جاری و سائل باشد .
بهترین و بدترین اتفاقی که در رابطه با سرودن شعر برایتان پیش آمده، چه بود؟
بهترین اتفاق هم نشینی با شاعرانی بود که از آنان شعر خوانده بودم و بدترین زمانی است که شعر بگویی و کسی نفهمد که چه می خواستی بگویی.
توصیه به شاعران تازه کار چیست؟
آنچه مسلم است باید بخوانند و رسم مشق کنند و از نقد دیگران دلخور نشوند، باید بنویسند، بخوانند و نقد شوند تا به چیزهایی دست بیازند. باید به زبان خودشان برسند، شعر فریاد جامعه است، شعر گاهی لطیف، گاهی خشن باید باشد. شاعر باید درد زمانه خودش باشد، باید در نگاه شان با واژه ها چنان رفتار کنند که خوش بدرخشند. ما شعرگو زیاد داریم ولی شاعر کم.
این روزها حال و هوای شعر سرودنتان چگونه است؟
حالا و هوای مردم جامعه ام با دردهایشان، خوشی هایشان و رنجشان، شاعر با مردمانش نفس می کشد، شعر هر شاعر باید به روز باشد. اکنون ما در مبارزه با تهاجم فرهنگی خواصی در حرکت هستیم، از یک طرف حجمه فرهنگی غلط و از طرف دیگر مشکلات بوجود آمده برای مردم؛ مگر می شود دید که در جبهه سوریه چه می گذرد و ساکت بود یا در یمن و از طرف دیگر فشاری که بر مردم ایران وارد می کنند؛ من سعی کرده ام بی تفاوت نباشم و در آثارم مشهود است.
جایزه ادبی لیراو را چگونه طراحی کردید؟
این جایزه؛ یک جایزه ویژه فارسی زبانان است که همراه با دورهم در جای جای ایران تاکنون برگزار کرده ام.
عمده ترین مشکلات شاعران خوزستانی از دیدگاه شما چیست؟
خوزستان مهد ادبیات ایران بوده است؛ بزرگانی چون «احمد محمود »، «محمد ایوبی»، «کوروش اسدی»، «سید علی صالحی» و... دارد. شاعران خوزستان باید بیشتر از پیش خودشان به ادبیات دنیا نشان بدهند البته باید زمینه فعالیت آنان را جور کرد تا حرفهای خود را بزنند. البته کمی از هم فاصله گرفته اند وگرنه مشکلی نمی بینم.
حرف آخر:
باید آزاد اندیش بود، باید با مردم بود، و از دردهای آن ها گفت؛ متاسفانه برخی از آقایان مسئول تا کسی آمد و زبان نقد گشود. له اش می کنند. برای آن پرونده سازی می کنند و این باب خوبی نیست. چرا که:
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند / قبای اطلس آن را کز هنر عاری ست
|