|
- اندازه متن: + -
| کد خبر: 91073 | صفحه نخست » مقاله | شنبه، 8 آذر 1399 - 22:39 |
|
|
جنگ و آزادی..!!// |
|
|
جنگ و آزادی..!!//
به قلم رحمتَالله دانا
هرگاه به تاریخ جهان بشریت نظاره میکنیم مادام جنگ و آزادی هر دو هم خون و همزاد و هم قطار تاریخی هم بودهاند ، یکی در جلای ظلم است و دیگری شفای مظلوم ..
سرنوشت بشر از دیر باز مبنای همین احولات خشک و ناجوانمردانه و بی عاطفه را طی کرده تا راه بقا و حیات خود را در چپاول و تهاجم احیاء و زنده نگه دارد ، عدهای جنگهای برون قارهای را با نفی نعمت آسایش آزادی برای دیگران چه دلیرانه برای کنترل و توسعهی سیستم اقتصادی مردمان خود با چاشنی خون رقم میزنند ، و گروهی دیگر بی مهری به منافع ملی را سرلوحه مدیریت فساد داخلی خود توأم با تز آزادی بخش رهایی از زیر سایهی جنگ ابر قدرتهای جهان بهانه کردهاند ..!
فیلسوفان اجتماعی برای رهایی بشر کنونی از بند قوانین متحجرانۀ پیشینیان تاریخ بدوی به منشور جامعه مدنی روی آورده ، و هرگونه روحیهی تهاجم و ایجاد مزاحمت روحی_روانی برای شهرواندان را از بدرفتاریهای عدیده گرفته تا معادلات و معاملات سیاسی_اقتصادی خرد و کلان فردی و اجتماعی تا سرحد جنگهای محلی و ملی و بین المللی را لغو و آفت قانونشکنی در جامعه باز جهان مدنی تعریف و تمجید کرده اند ، بگونهای که در قاموس مدار اندیشکدهی جهان شمول خود جنگ را فی نفسه چه برد و چه باخت برای فرد و اجتماع مضر بیان کردهاند ، جنگ اگر چه برد را برای عدهای ثمربخش تلقین میکند ، ولی در واقع بردی در جنگ حاصل نمیشود بلکه نسل بشری هزینههای برههای نفرین شده را برای خود رقم میزند ، امروزه مهاجرتها بگونهای زیاد شده که دیگر کسی از باید و نباید مرز خاصی برای زندگی یاد نمیکند و تنها کسانی که تن به بند شرایط و قوانین بسته اجتماعی خود دادهاند فرمانروایان پیش آهنگ جنگهای ملی و بینالمللی هستند ، هر کس که جنگ کشورگشایی قلمرو و جنگ کینه و عقده گذشتگان را در خود پرورش دهد ، این شخص توان فهم و درک آزادی را ندارد ، و نمیتواند در جامعه مدنی حضوری مثبت و یا حتی خاموش و خنثی داشته باشد ، بلکه این جماعتِ کور مغز و متعصب ، حریم اَمن جامعۀ مدنی را با جنگهای ضربدری روانی و تعصبات بی منطق خود برای بهرهکشی از نفی هرگونه امنیت پایدار در مسیر توسعه حوزههای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی با یک آنارشی مهندسی شده جهت انتفاع از آب گلالود به جنگهای خرد و کلان سمت و سوی فاجعه بار میدهند . جنگهایی که بهانۀ دست ابر قدرتهای مزاحم برای به راه انداختن جنگهای سیاسی غیر مستقیم و نیابتی است ..
آزادی اگر بر معنای دقیق درک قانونی بنیادین شود دیگر کسی این اجازه را به خود نمیدهد که در زندگی فردی و اجتماعی شهروندان یک سرزمین مزاحمت و ناامنی ایجاد کنند.
اگر در یک جامعه روحیۀ جنگی و حماسی مردم بدل به روحیه انساندوستانه و قانونمند نشود ، و روحیهی مردم را همیشه در حالت جنگآوری پرورش روحی_روانی و فکری بدهند ، مردمان این جامعه روزی میرسد که دولتمردان هر سرزمینی که در آن زندگی میکنند را در افکار سیتزهگر خود بصورت عملی دفن و به پرتگاه سقوط ابدی خواهند کشاند ، زیرا از هر اندیشه و تشکلیلاتی که با آن برای سرکوب دیگران پافشاری شود روزی که تغذیهای برای ارواح سرگردانِ از سکوت خود پیدا نکند رو به خودی کرده و هر آنکس که از روز نخست سازنده و مصدر ویرانی شخصیت آنها بوده را به مسلخ تقابل دعوت میکنند ..!
نتیجه گیری:
برای آزادی و رهایی از هرگونه فرهنگ استبداد روحی_روانی و بدرفتاری و بردگی استعماری اندیشههای خلاق در بافت اجتماعیات وطنی بدترین گزینۀ انتخابی نزاع و کشتارگاه عصبهای جامعهی آرام است ، همانگونه که بدترین نوع جواب متقابل به بی مهری مخرب و بدرفتاری رقیبان و دشمنان دفاع از محق بودن خود است ! ، به مراتب جنگ ریشۀ و ساختار تمام احتمالات آشتی و صلح پایدار در جامعه مدنی را از بین میبرد و هیچ راه ترمیم و مذاکرهای را باقی نخواهد گذاشت .
جنگ ویرانگر و عصیانگر است ، جنگ کینههای تاریخی را با خون احیاء میکند ، جنگ انسان را بی عفت و درنده خو میکند ، انسانی را که هدف از آفرینش او رسیدن به تعالی و سعادت ارواح آزاد و آزاده بوده است .
رحمتَالله دانا |
|
|
|
|