باید برای ایران فکری کرد!
امروز در آخرین پنجشنبه سال که برای زیارت اهل قبور و اربعین دایی عزیزمان (حاج ملا لفته اعصامی) به روستای جلیعه رفته بودم؛ از بلندای قبرستان به روستا نگاه میکردم که از «روستائیت» آن مگر چه مانده است؟! از تنورهای گلی که هنگام غروب بوی نان را در روستا منتشر میکردند؛ دیگر خبری نیست! یا صدای مرغان خانگی پس از تخم گذاشتن و فریاد آنها به هنگام ترسیدن و کُر کُرشان بهوقت تشنگی و گرسنگی؛ این غریو برای مادرِ خانه چقدر آشنا مینمود! و شادی ما هنگام پیدا کردنِ تخممرغی در گوشهی اتاقی، یا کاه دان، یا حیاط پر چالهوچوله خانه یا در اطراف نخل منزل! در آن زمان قفس نبود تا مرغها را حبس کنند. 40 سال پیش نیمروی تخممرغ، غذای اعیانی ما بود. بخصوص اگر با روغن حیوانی نیم پُختش میکردند و زیرکانه روغنش را زیاد میکردند که بیش از یک نفر نوش جان کنند! لقمهی بزرگ نان و کمی سفیده یا زرده تخممرغ و روغنی که بهتمامی سطح نان مالیده شده و ماهیتابهی سیهچردهای که به علت فشار دستها برای آغشته کردن نان دیگر روی سینی آرام نمینشیند و دائماً میرقصد یا به قول امروزیها حرکات موزون انجام میدهد!
چند سال پیش یک شرکت کشاورزی و دامپروری به نام خرم روستا در روستای جلیعه ایجاد شد. این شرکت با ظرفیت 100000 تخممرغ صنعتی در 15 هکتار پا به عرصهی اقتصاد استان گذاشت. بهسرعت تخممرغ خرم روستا در ایران برند شد. بیش از 70 نفر از جوانان روستا در آن مشغول به کار شدند. یک سالن بزرگ دانه کشی و سه سالن بزرگ تخمگذاری و سالن سردخانه یک چاه 60 متری و الکتروموتور برای انتقال آب از رودخانه و سیستم مجهز برق و سایت اداری و ... هرکدام از سالنها بهاندازهی سالن تولید تیرآهن و میلگرد گروه ملی صنعتی فولاد ایران است؛ فعال بودند؛ اما امروز از فراز قبرستانِ روستا به این شرکت که 4 سالِ تعطیلشده است، نگاه میکردم. وحید نوروزی یکی از مالکان آن در زندان است و صمد شریعتی که از دوستان و آشنایانِ دایی محمود استاندار خوزستان، کارمند مقیم این مجتمع است که هر 4، 5 ماه یکبار به خانوادهاش در بهبهان سری میزند و 6 نفر از نگهبانان و کارگران باقیماندهِ این مجتمع 3 سال است که حقوق دریافت نکردند و بلاتکلیف هستند. برای گرفتن عکس از پلههای منبع آب تا جایی بالا رفتم که سرم گیج رفت. گیج از ارتفاعی که از سطح زمین پیدا کردم و یا گیجی از صنعتی و کشاورزی که در حال نابودی میبینم.
وضعیت کلان اقتصادی ایران، نابرابری ساز و ناراضی ساز است. رقابت اقتصادی عادلانه و شفاف نیست. اقتصاد ایران حکومتی، خصولتی و رانتی است. 9 دهه برنامه توسعه اقتصادی نتوانسته مشارکت اقتصادی مردم را تضمین کند، عدالت اقتصادی را به بار آورد، شفافیت و سلامت اقتصادی را نمایان سازد. این نظام اقتصادی زمینِ جامعه ایران را مستعد اشتعال و اعتراض کرده است. بخش خصوصی امنیت اقتصادی ندارد. دولت دست از اقتصاد نمیکشد. باید برای ایران فکری کرد ...
اهواز – لفته منصوری /خوزنا
|